بررسی و دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا
مطالعه و بررسی دلایل اثبات وجود خدا در فلسفه اسپیتوزا، این نتیجه را به دست می دهد كه مبنای پذیرش وجود خدا توسط او دلایلی است كه از فسلفة دكارت در اختیار داشته است هر چند برخی از شارحین فلسفه اسپیتوزا براهین موجود در آثار او را بعضاً متفاوت دانستهاند اما واقعیت این است كه اصل و اساس این براهین همان اصول موضوعه ای است كه او از آثار دكارت آموخته اس |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
بنابراین، در مورد خدا میتوان گفت كه «وجود ضروری در اوست یا اینكه او موجود است[1].»
این برهانی است كه اسپیتوزا آن را برهان لمی می داند و به واسطة آن با توماس آكوئیناس كه معتقد به عدم امكان اقامه برهان لمی در اثبات وجود خداست، مخالفت می ورزد. همین برهان در قضیه 11 از كتاب اخلاق به این صورت بیان شده است كه «خدا یا جوهر كه ؟؟از موجود است.»[2] برخی از شارحین آثار اسپیتوزا با تبدیل این استدلال به قیاسی شرطی آنرا به این صورت توضیح داده اند:
«اگر تصور واضح و متمایزی داریم از خدا چونان موجودی كه ماهیتش متضمن وجود است، پس خدا را مستقیماً ادراك می كنیم.
اما تصور واضح و متمایزی داریم از خدا چونان موجودی كه ماهیتش متضمن وجود است. پس وجود خدا را مستقیماً ادراك می كنیم[3].
تفسیر استاد محسن جهانگیری مفسر و منتقد آزاد آسپیتوزا در كشور ما ، نیز مشابه تبیین فوق است. ایشان معتقدند : «این برهان را میتوان به صورت قیاس شرطی زیر درآورد:
هرگاه از خدا به عنوان موجودی كه ذاتش مستلزم وجود است، تصوری روشن و متمایز داشته باشیم،وجود او را مستقیماً ادراك خواهیم كرد. اما از خدا به عنوان موجودی كه ذاتش مستلزم وجود است تصوری روشن و متمایز داریم. پس وجود او را مستقیماً ادراك میكنیم. البته این قیاس با قیاس دیگری تكمیل می شود به این صورت كه هر چیزی را كه مستقیماً ادراك كنیم موجود است، آن موجود است. خدا را مستقیماً ادراك می كنیم كه موجود است. پس خدا موجود است. یعنی كه با نوعی از علم متقین به وجود خدا معرفت داریم[4].»
بنابر چنین تفاسیری از این برهان است كه كسانی مانند ویلیام ارل و ولفین معتقدند كه چنین بیانی صرفاً ابراز یك شهود عقلی از ماهیت و وجود ضروری خدا است و اسپیتوزا در اینجا در مقام گزارش این امر است كه ما تجربه ای از خدا داریم و یا می توانیم داشته باشیم كه در آن وجودش را برای ماهیتش ضروری تصور می كنیم.
در مقابل بنابر تفسیر دیگری كه از برهان وجودی اسپیتوزا بر اثبات وجود خدا كه توسط هارولدزوكیم ارائه شده است هدف اسپیتوزا از ارائه چنین بیانی آوردن استدلال محكمی در خصوص وجود خدا بوده است. بنابراین برهان «باید گفت ماهیت جوهر اقتضا می كند كه موجود باشد و جوهری كه موجود نیست، اساساً جوهر نیست. یك جوهر ناموجود،یك امر متناقض با لذات است.