بهینه سازی منبع با استفاده از شبیهسازی تركیب یافته و الگوریتم ژنتیك
این امر كاملاً آشكار شده است كه بازده كاری پایین ،عدم آموزش، و كاهش تعداد معاملات، چالشهای بحرانی هستند كه صنعت ساختمان( ساخت) با آن روبرو خواهد شد بهره دهی یا قدرت تولید در رابطه با مطالعه ها، برای مثال،دلالت بر زمان بیكاری (بیهودة) كاربران در ساخت(تولید) دارد كه این زمان از 20 تا 45% متغیر است این اتلاف وقت ، كه از طریق منابع ناكارآمد و طرح ری |
دسته بندی | پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 78 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
با ایجاد تجهیزات و نیروی كار برای امر ساخت و تولید، این امر آشكار است كه تدبیرهای كاربرد نیروی كار متناوب و كاربرد بهتر از منابع كاری موجود، به منظور بهبود دادن،بهره دهی كاری و كاهش هزینه های ساخت، مورد نیاز است. استفاده كارآمد از منابع پروژه، هزینه های ساخت را برای مالكان و مصرف كنندگان كاهش می دهد، و در عین حال سودمندیهایی را برای پیمانكاران افزایش می دهد. با این وجود،برخی فاكتورها وجود دارند كه ،مدیریت منبع را امر دشواری می سازند، این فاكتورها در مراحل زیر توضیح داده شده اند:
- سیاست جداسازی مدیریت منبع:در ادبیات، محققان گوناگون، تعدادی تكنیكها را برای پرداختن به جنبه های فردی مدیریت منبع، همانند تخصیص منبع، سطح بندی منبع، مدیریت نقدینگی، و تجزیه و هزینه و زمان معاملات(TCT) ، ارائه داده اند. مطالعات تالبوت و پترسون(1979) و گاولیش و پیركون (1991)، برای مثال، به تخصیص منابع مربوط بود ، در حالیكه بررسیهای Easa (1989) و Shah et al (1993) به سطح بندی و تراز كردن منابع می پرداخت روشهای دیگر ، تنها روی تجزیه TCT متمركز شدند. همانطوریكه این بررسیها سودمند واقع شدند، آنها به ویژگیهای مجزایی پرداختند كه یكی پس از دیگری برای پروژه ها بكار برده می شدند ( نه بطور همزمان) . بوسیله پیچیدگی اساسی پروژه ها و مشكلاتی در رابطه با الگوبرداری تمام ویژگیهای تركیب یافته، تلاش بسیار كمی برای بهینه سازی منابع تركیب شده به عمل آمد.
- ناكارآمدی الگوریتم های بهنیه سازی سنتی: در چند دهه گذشته ، بهینه سازی منبع سنتی، براساس روشهای ریاضی یا براساس تكنیكهای ذهنی(غیرمستدل) بوده است. روشهای ریاضی ، همانند برنامه ریزیهای عدد صحیح ، خطی، یا برنامه ریزیهای دینامیكی ،برای مشكلات منبع فردی پیشنهاد شده بودند.با این وجود ، روشهای ریاضی از لحاظ محاسبه ای برای هر پروژه واقعی انعطاف ناپذیر بودند كه این روش فقط برای سایزهایی از پروژه مناسب می باشد. همچنین ،روشهای ریاضی پیچیده ایشان دستخوش تغییر می شوند وممكن در مطلوبترین وبهینه ترین قرار بگیرند، روشهای ذهنی (غیرمستدل) ، ازسوی دیگر، تجربیات وقوانین thumb را بكار می برند، نه فرمولهای ریاضی سخت ودقیق را. محققان برای تخصیص منبع، مدلهای ذهنی گوناگونی را پیشنهاد نموده اندن،تراز بندی منبع ها،تجزیه TCT، علی رغم سهولتشان ،این روش های ذهنی هنگامی كه درشبكه های پروژه ای مختلف بكار برده می شوند ،نتایج گوناگون را اعمال می نمایند ، و برای كمك به انتخاب بهترین روش ذهنی برای كاربرد، هیچ گونه راهنماهای دقیقی وجود ندارد. بنابراین ، آنها نمی توانند راه حلهای بهینه ای را تضمین نمایند. همچنین ،راه حلهای غیرثابت آنها ( غیرپایدار آنها) به تفاوتها وتناقضهای وسیع، میان قابلیهای محدود شده منبعی نرم افزار در مدیریت پروژه تجاری كمك شایانی كرده اند.