بررسی روابط دو جانبه ایران و پاكستان
یكی از مسائل مهمی كه از نیمه دوم قرن بیستم و به دنبال ظهور كشورهای تازه استقلال یافته جهان سوم در عرصه روابط بین الملل توجه بسیاری از دولتمردان و اندیشمندان سیاسی را به خود جلب نموده است، شناخت پتانسیلها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل این كشورها در جهت برقراری بالاترین سطح روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با آنهاست از آنجایی كه كشورهای جهان سوم سالها ت |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 99 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 163 |
از آنجایی كه پاكستان كشوری است كه اشتراكات فرهنگی و قومی فراوانی با ایران دارد و از لحاظ نظامی بسیار نیرومند میباشد (قدرت نظامی پاكستان چهار برابر ایران است)و دارای تسلیحات هستهای بوده و متحد آمریكاست و نیر مرزهای مشتركش با ایران مامن تروریست و قاچاقچیان مواد مخدر می باشد، لذا جمهوری اسلامی ایران برقراری روابط دوستانه و همه جانبه با این كشور را در دستور كار خود قرار داده است. این روابط باید جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی و امنیتی و حتی نظامی را پوشش دهد و اقدامات به گونهای صورت پذیرد كه این كشور با ایران منافع مشترك داشته باشد. در هر صورت مهمترین مسئله برای جمهوری اسلامی ایران حفظ نظام است كه آن هم بدون امنیت امكان نخواهد داشت. به دلیل آنكه موضع گیریهای جمهوری اسلامی ایران بیشتر ایدئولوژیك است تا تامین منافع ملی، از این رو جمهوری اسلامی ایران سعی كرده است تا با كشورهای مسلمان كه به نحوی در راستای اهداف ایران اشتراك نظر دارند، به ویژه همسایگانش روابط خود را مستحكم كند. علیهذا، یكی از تاكیدات عمده و مستمر مقامات كشور ایران بر حمایت از صلح و ثبات در منطقه استوار بوده است.
از اولین روز استقلال پاكستان از هند، در واقع یك تعارض جدی میان این دو كشور وجود داشته است. این اختلافات به اشكال مختلف ارضی، سیاسی، فرهنگی تبلور یافت. به طور طبیعی پاكستانیها برای حفظ موجودیت و امنیت خودشان در برابر هند و عوامل داخلی نیاز شدیدی به یك نیروی نظامی مقتدر احساس میكردند. به این دلیل در همان سالهای اول تاسیس این كشور هزینه قابل ملاحظهای را برای تقویت نیروی نظامی خود به كار بستند. در غیر این صورت، عوامل بیثبات كننده و ضد وحدت، موجودیت، امنیت و یكپارچگی آن را تهدید خواهد كرد. ایجاد روابط استراتژیك با آمریكا و اسرائیل و ورود به پیمانهای سنتو و اتحاد با ایران در زمان محمد رضا شاه، در این راستا قابل توجیه است. فقدان توانایی رقابت با هند، در تمامی زمینههای علمی، تكنولوژیك، اقتصادی و نظامی و نبود رفاه اجتماعی، وجود گروههای متعدد مذهبی و سیاسی در این كشور با سیستم به ظاهر دموكراتیك اسلامی كه البته بسیار دیكتاتوری میباشد، وجود هزاران مهاجر افغانی و تولید و بستهبندی و ترانزیت مواد مخدرو از همه مهمتر تاثیرپذیری شدید از ابرقدرتها به ویژه آمریكا و نیز سلطه این كشور در زمان استعمار به مدت طولانی و همچنین دوران كوتاه پشت سرگذاشتن استقلال و بحران دموكراسی و مسئله بنیاد گرایی اسلامی و به قدرت رسیدن تروریستها، موانع ثبات سیاسی را در این كشور تشكیل میدهد.