سیری در زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س
سپاس خداوندی را درخور است كه به بركت اصحاب كسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران كه با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاك، چراغ شریعت را تا قی |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 74 |
خوبست كه سابقه این امر را میان شیفتگان حق، یاد آوریم تا امید بخش دلها باشد. مردی زنده از «دیار طوس» می شنود صدای رسول خدا را، از ورای قرنها، از ورای كوهها و دره ها و حصارها، حتی از ورای حجاب های تاریخ ما و تاریخ همه حق دوستان كه؛ تو گویی دو گوشم بر آوای اوست؛ دو گوش من. همین گوشها كه در پی گوش دل به انتظار؛ حاضر نشسته است، و با هدایت فطری دل می تواند دریابد حق را، برگزیند حق را، فروگیرد از هر وارده ای؛ حق را كه «شرع داخل» را «عقل درون» را «رسول باطن» را در كنار، و بلكه بر سر ناظر دارد. به همین لحاظ یقین می كند بر حق دریافته و گزیده اش، گوید: درست این سخن، گفت پیغمبر است، یعنی تردید ندارم، بر یقین كامل هستم، خود شنیده ام و خود دریافته ام و مستقیم از گوینده صادق آن، این من، و این گوش دل من «ما كذب الفواد مارای» میبیند رسول را در می یابد كلام او را، فرا می گیرد آن را، به گوش، به جان، به دل، و به عمق دل می سپارد. حجابهای حوادث، بدور، غبار سیاستها، بدور، القاآت بد نظران بدور.
این چه كلامی است كه اگر طالب خود را بیدار و حاضر بیند، در هر زمان، در هر جا، خود را به او رساند؟ این كلام برهانی است، این كلام زنده است. چشم و شامه نیز همین توان دریافت را به لطف خدا دارند. اویس را در بیابان، صورت پیامبر، به دیده آمد كه زخم خورده است، بی هیچ تامل كه (حكایت از یقین او در رؤیت بود) سنگ برگرفت، و حواله پشیمانی خود كرد، تا شرط وفا و همدردی و همدلی را گزارده باشد.
پیامبر نیز بوقتی، در معبر كه به سوی خدا می رفت، بوی اویس را شنید و فرمود: «اشم رائحه الرحمن من جانب الیمن» و بسیاری از مومنان مكتب ما، چنین؛ واقعه؛ را داشته اند كه می گفتند: برمشامم می رسد هر لحظه بوی كربلا و آنقدر مكتب ما از این وقایع دارد كه یقین را پای، محكم تر می كند، و عنایت خدا را در هدایت از منع ها و حصارها و پرده ها و…فراتر و برتر، رسا و نافذ می نماید، تا حجت بر همه، بالغ باشد و آنچه دل را روشنگر است و راهنما، به اهل آن برسد كه: هوالهادی……. فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم. تو دلیل می طلبی كه واسطه باشد، از عالم حس تو را به مفهوم و با وساطتی دیگر به معنی و معقول برساند. از چنان وجودی براید، نقل آنچه فراتر از خیال و قیاس و گمان و وهم است.