نقد كتاب ماكیاولی (نوشته كوئنتین اسكینر)
یكی از انتقاداتی كه به این كتاب وارد است آن است كه ترجمه ایتالیایی كلمه ویرتو صورت نگرفته است البته مترجم كتاب علت آنرا چند معنی بودن این كلمه می داند و از این موضوع دفاع میكند و معتقد است كه لفظ ایتالیایی ویرتو را خود خواننده میتواند آنرا با مطالعه متن كتاب منطبق سازد یعنی خواننده قادر خواهد بود معنی درست كلمه را با توجه به متن كتاب دریابد به |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
یكی از انتقاداتی كه به این كتاب وارد است آن است كه ترجمه ایتالیایی كلمه ویرتو صورت نگرفته است. البته مترجم كتاب علت آنرا چند معنی بودن این كلمه می داند و از این موضوع دفاع میكند و معتقد است كه لفظ ایتالیایی ویرتو را خود خواننده میتواند آنرا با مطالعه متن كتاب منطبق سازد. یعنی خواننده قادر خواهد بود معنی درست كلمه را با توجه به متن كتاب دریابد به نظر من بهتر آن بود هر جایی كه نام ویرتو ذكر میگردد، نویسنده كتاب معنی صحیح آنرا برای خواننده مشخص مینمود. وقتی كه خود مترجم و یا نویسنده كتاب معنی درست ویرتو را (با توجه به جملات) نمیداند، چگونه انتظاری میرود كه یك دانشجوی علوم سیاسی ویا یك خواننده عادی كتاب بتواند خودمعانی مختلف آنرا (لیاقت و استعداد، استعدادهای فطری و لیاقت ذاتی و پاك دامنی، توانایی، قدرت بازو، دلیری و…)با توجه به جملات متن كتاب استخراج نماید. البته مترجم مدعی میباشد كه درباره معانی آن شرح و توضیح داده است ولی این توضیحات 3 اشكال دارد: 1- گنگ و نامفهوم است 2 – معنی درست كلمه را مشخص نساخته است. 3- ممكن است تلقی نویسنده و مترجم صحیح نبوده و بیانگر آنچه كه ماكیاولی از این واژهها ارائه مینموده، مفهوم كلمه ویرو نباشد. مسئله بعدی آنكه ماكیاولی در عصر رنسانس میزیسته یعنی زمانی كه علم وارد عرصه زندگی اروپاییان شد و عقاید امانیستی مطرح شد، به همین دلیل وی از امانیستها بسیار متاثر شده است. آنها اعتقاد داشتند كه برای رشد و پیشرفت باید فرهنگ روم باستان را احیا نمود. این مطلب درست است كه انسان محوری به جای خدا محوری حاكم شد ولی دینی در اروپا تعطیل نشد بلكه از سیاست جدا شد. عده ای معتقدند كه نوشته های ماكیاولی متاثر از زمان اوست من این را قبول دارم ولی این مساله نباید توجیه یك سری مسائل دیگر شود. همیشه در تاریخ از بدو به وجود آمدن جهان تا به امروز خوبی خوب بوده، و بدی بد بوده است.ریاكاری، نیرنگ و فریب، مكر و خدعه، دروغگویی، تهمت و … از صفات رذیله به شمار میآمده است. و متعاقب آن نیكی، سخاوت، درستی، صداقت و … از فضائل محسوب می شده است. و این مطلب را هم ماكیاولی و هم مردم فلورانس میدانستند ولی در عصری كه ماكیاولی زندگی میكرد به دلیل اینكه مردم از كلیسای كاتولیك بیزار شده بودند، به اعتقاد من خود ماكیاول هم به نوعی از دین بیزار شده بود واز طرفی به خاطر به قدرت رسیدن درخاندان مریچی اقدام به نوشتن یك سری مطالب خلاف و اخلاق وانسانیت در آثار خود نمود. كه این هم خود نباید به عنوان توجیه اعمال وی محسوب شود. به نظر من ماكیاول انسان خوبی نبوده است و البته انسان بدی هم نبوده است. او هم درآثار خود نكات مثبت دارد وهم منفی و هم درست وهم غلط (ومانند بسیاری از انسانهای دیگر فردی قدرت طلب بوده است. لازم به ذكر است در زمان نگارش شهریار نه ماكیاولی و نه معاصران او به هنگام خواندن آن هیچ یك احساس نمیكردند كه برداشت او سنگدلانه است. ولی آقای اسكینر به این مطلب توجه نكرده است و مطالب این كتاب را با زمان آن روز تطبیقی نداده است. علیرغم اینكه نیت آقای اسكینر آن نبوده است. ماكیاولی به خاطر ارتباطش با اومانیستها و به خاطر دوستان و پدرش دردربار مریچی به قدرت رسید و ارتقاء یافت، بعد توسط همین مدیچیها به خاطر سوء ظنی كه به او پیدا كرده بودند دستگیر و زندان شد وبعد از آنان ماكیاول سعی كرد جایگاه از دست رفته خود را دوباره بدست آورد. به همین دلیل كتاب شهریار را نوشت تا آنرا به خاندان مدیچی تقدیم كند. مدتی بعد تحت تاثیر جمهوری خواهان قرار گرفت و كتاب گفتارها رانوشت. ولی همواره به خاطر كینهای كه نسبت به مدیچیها پیداكرده بود واز طرفی تحت تاثیر افكار جمهوری خواهی قرار داشت از آنان انتقاد مینمود. تا اینكه به قول خودش بخت به او رو كرد و در دربار مدیچیها ارج و قرب یافت و به نوشتن تاریخ فلورانس پرداخت. بعد از به قدرت رسیدن جمهوری خواهان به خاطر ارتباطش با مدیچیها از كار بركنار شد و در انزوا وتنهایی مرد تمامی این مسائل باعث گردیده است كه مطالب شهریار یا گفتارها ضد و نقیص باشد در كتاب آقای اسكینر تلاش شده است تا افكار و عقاید ماكیاولی توجیه گردد. با توجه به شرایط و اوضاع زمانه (ص15و16) بهتر بود كه نویسنده كتاب و دیگران آن قدر تاثیر محیط را در افكار وی دخیل نمی دانستند، هر چقدر محیط مؤثر باشد انسان نباید وجدان خود را زیر پا بگذارند مطلب دیگر آنكه نگرش ماكیاولی نسبت به اخلاق و قدرت و … به طور كامل در كتاب آقای اسكینر بیان نشده است. از این مطالب حاشیهای خارج شویم. به مطلب اصلی یعنی نقد كتاب بپردازیم كتاب ماكیاولی نوشته كوئنتین اسكینر، ترجمه عزتالله فولادوند كتابی ناقص (از نظر بیان مطالب) است و یك سری اشكالاتی اساسی دارد. برخی از اشكالات مربوط به محتوای مطالب این كتاب میشود وبعضی دیگر مربوط به ویرایش این كتاب میشود. در (ص 107) در دو جمله از نظر ادبی و سبك نگارش ایراد وارد است. جملة این صفت را با موفقیت مركوز كرد یعنی چه؟ مركوز به چه معناست و یا در جمله بعدی كه می گوید: چگونه میتوان ایشان را آنقدر به خیر همگانی علاقمند نگاه داشت تا (عظمت دستیاب) شود. میتوان این جمله را خیلی زیباتر نگارش كرد. و یا (در صفحه 127) آنجایی كه میگوید تا هنگامی كه این «اوردینی» مراعات گردد هیچ خطری وجود نخواهد داشت… منظور از كلمه اوردینی چیست؟ در كتاب آقای اسكینر در خصوص توجه ماكیاول به حكومتهای نوبنیاد اصلا توضیح كافی ارائه نشده است.