نقش زن در توسعه
در بیان مفاهیم توسعه، ملاحظه شد كه همواره در توسعه، تحول مییابد جزء ذاتی باشد و همانطوریكه تحول جنبه مادی و فیزیكی را دربرمیگیرد جنبه معنوی و انسانی را نیز دارد لذا هدفهای مشخص اصلی برنامههای توسعه مییابد محور قرار دادن ابعاد انسانی بشر و ارتقاء كیفیت این جنبهها باشد بنابراین توجه به جنس مونث نه به عنوان نیمی از نیروی كار بلكه به عنوان نیمی |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
در این راستا ؟ زن و توسعه از دهههای بعد از 1960 وارد ادبیات توسعه گردید و در انی میان بخشی از این رسالت بر دوش جغرافیای انسانی كه قطب مهم و كار آمد مطالعات انرا ـ انسان تشكیل میدهد قرار گرفت.
مساله اساسی كه در ابتدای تحقیق مد نظر بوده است تأكید براین نكته داشته كه زنان دارای نقش چندگانهای در خانواده و جامعه میباشند، لیكن نقش تولیدی زنان روستایی بصورتی پنهان به انجام رسید دكتر تجلی اقتصادی و حتی اجتماعی یافته است. همچون از آنجائیكه بنیان اقتنصادی قریب به اتفاق روستاهای كشور، كشاورزی و فعالیتهای وابسته بدان میباشد، بهرهگیری از نیروی كار زنان عمدتاً در امور حاشیهای، پرزحمت و بعضاً طاقت فرساست. اما در عین حال كار زنان نقشی اساسی در ممانعت از سقوط خانوار روستایی در فقر مطلق دارد.
اصولاً امر اشتغال در جامعه روستایی بسیار پیچیده است و وضوح و روشنی كه در اكثر بخشهای شهری یافت میگردد در آنجا دیده نمیشود. این وضعیت در رابطه با زنان روستایی از شدن بیشتری برخوردار است خصوصاً این امر زمانی روشن میگردد كه توجه داشته باشیم فعالیت زنان روشتایی بیش از مردان تحت تأثیر شرایط و عوامل گوناگون اقتصادی ـ اجتماعی ـ فرهنگی و اكولوژیكی است علاوه بر این در خلال پژوهش روشن شد كه كار كشاورزی از نظر زن روستایی منطقه تالش دارای پایینترین ارزش و منزلت بوده و عمدتاً به جهت الزامات اقتصادی بدان پرداختهاند و به محض بر طرف شدن نیازهای اقتصادی خانواده از نیروی كار كشاورزی خارج میشدهاند از سوی دیگر زنان مورد نظر عمدتاً ترجیح میدادند كه در زمین مزروعی خانواده كار میكنند و تنها تعداد كمی كار مزدی را مرجع میدانستند. این امر بیانگر وجود زمینههای گرایش به خود اشتغالی برای زنان روستایی میباشد.