خشونت علیه زنان در ایران
اعمال خشونت علیه زنان و بدرفتاری با آنها از رایجترین جرایم اجتماع بوده، كه مردسالاری را در جهان امروز و تقریباً در تمام ملیتها و گروههای اجتماعی متذكر میشود در این بین خشونت و اهانت روانی ـ بیرونی بیشتر از خشونت خانگی ـ فیزیكی بر روحیه زنان و دختران تاثیر میگذارد، كه گاهی اوقات باعث اقدام به خودكشی و یا انزوا طلبی و دوری از ورود به اجتماع در م |
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1196 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
با توجه به عواملی از جمله، ساختار سنتی ازدواج در سن معینی در جامعه ما، ماندن زن در خانه شوهر به
هر قیمت و یا هر مشقتی، تمام مشكلات ناشی از یك ازدواج بد و تنها تاكید بر داشتن یك سرپرست كه حداقل بتواند مشكلات اقتصادی را برطرف كند، میتوان نتیجه گرفت كه «بی همسری» برای زنان مجرد (مطلقه، بیوه) و دختران هرگز ازدواج نكرده مترادف با «مشكل» است. در حالی كه در این انگاره انسانیت و حقوق فردی زنان به عنوان یك انسان دارای آزادی نادیده گرفته شده است. آخرین تحقیقات در خصوص مشكلات زنان و دختران مجرد نیز گویای این است كه این دسته از بانوان از عدم «امنیت خاطر» كافی در زندگی محل كار و تحصیل رنج میبرند. رفتار نابهنجار برخی مردان نسبت به دختران و زنانی كه سن آنها از بیست و چندسالگی گذشته و مجرد ماندهاند باعث آزار روحی و روانی و سلب اعتماد و امنیت روانی آنها و خانوادههایشان میگردد. از جمله این رفتارها میتوان به تحقیرها، متلكها و رفتارها دور از اخلاق این مردان اشاره كرد.
براساس یافتههای گوناگون در مورد زنان مجرد، میتوان دریافت كه زنان بدون همسری كه دارای درآمد شخصی بودهاند، بیش از زنان بدون همسر فاقد درآمد شخصی، تمایل به ازدواج مجدد دارند. نزدیك به نیمی از زنان مطلقه، دارای درآمد شخصی هستند، در حالی كه این موضوع تنها در مورد 4/27 درصد زنان بیوه صدق میكند بنابراین میتوان ادعا كرد زنان شاغل و دارای استقلال مادی، آمادگی بیشتری برای رهایی از زندگی مشقّت بار و غیر قابل تحمل با مردان خشن وبدرفتار را دارند. همچنین زنانی كه مستمری دریافت نمیكنند كمتر از زنانی كه مستمری دریافت میكنند، درآمد شخصی دارند. با توجه به اینكه بهرهمندی از امكانات تفریحی و اوقات فراغت یكی از مسائل مهم در آرامش زندگی و بهداشت روانی فرد محسوب میشود، زنانی كه دارای درآمد شخصی هستند بیشتر از زنانی كه دارای درآمد شخصی نیستند از برنامههای ورزشی و تفریحی استفاده میكنند و این امر تا حدی سبب آرامش روانی آنها میشود كه خود نشان دهنده نقش مؤثر درآمد شخصی برای زنان است.
در جامعه ما خانوادهها بر اساس تعصبات و با ملاحظه شرایط نابهنجار برخوردهای اجتماعی با زنان و دختران مجرد، محدودیتهای بیشتری برای زنان جوان مطلقه قائل میشوند. بر همین اساس زنان بدون همسر شاغل بیشتر از زنان بدون همسر غیر شاغل از مزاحمتهای خانوادگی شكایت دارند كه علت شاید آن باشد كه زنان غیرشاغل به دلیل اجبار در پذیرش هنجارها و قید و بندهای خانوادگی كمتر از زنان شاغل و مستقل از مداخلات خانوادگی به عنوان مزاحمت یاد میكنند در جامعه ما، زنان مطلقه بیش از زنان بیوه از پیامدهای منفی زندگی بدون همسر احساس نارضایتی میكنند كه علت میتواند نگرش منفی جامعه، خانواده، اطرفیان به زنان مطلقه باشد و یا اینكه زنان بیوه از هم حسی و مقبولیت بیشتری در میان مردم و جامعه برخودارند پس تا زمانی كه با نگرشها، باورهای سنتی مبارزه نشده، زنان یا باید با زندگی نابهنجار با مردان خشن و بدفتار بسازند و یا باید پس از جدایی، زندگی سخت و مشقت باری را چه از نظر اقتصادی و چه از لحاظ برخوردهای نامناسبت مردان در جامعه تحمل كنند. به نظر می رسد در جامعه كنونی مشكل زنان اعم از دختران هرگز ازدواج نكرده، زنان مطلقه و بیوه مسأله «فقر همسر» باشد، فردی به عنوان شوهر كه زیر سایه نام او موجودیت اجتماعی داشته باشند؛ و این درست در تناقض با آزادیهای فردی برای هر انسان خصوصاً زنان میباشد. متناقض با اصل مختار بودن و دارای حق انتخاب بودن زنان است. در پایان باید توجه داشت كه همه زنان بیوه و مطلقه، خوشبخت و یا بدبخت مطلق نیستند بلكه نكته مهم توجه به حیثیت، حرمت و شأن و منزلت انسانی زنان در همهی جوامع است چه بسا هستند دخترانی كه به دلایلی از جمله، فقدان تحصیلات كافی، كار،درآمد، نداشتن امكان معاشرت و آشنایی برای ازدواج، نداشتن خانواده آبرومند و صاحب مكنت و اعتبار، نداشتن جمال و اندام متناسب و یا دختران دارای معلولیتهای جسمی، ذهنی و روانی نمیتوانند همسر دلخواه و مناسبی برای خود انتخاب كنند و یا مورد انتخاب قرار میگیرند و مشكلات و مسائل خاص خود را دارند كه شناخت ابعاد آن حائز اهمیت میباشد.