انسان شناسی از دیدگاههای مختلف
تاثیر امیل دوركیم بر انسانشناسی در تاریخ انسان شناسی سه شاخه بزرگ قابل تشخیص هستند نخست انسانشناسی فرانسوی با اندیشمندانی چون امیل دوركیم، مارسل موس و لوی ـ برول این شاخه به شدت از علوم طبیعی و فلسفه به ویژه از آگوست كنت متاثر بود دوم، انسانشناسی امریكایی بود كه از ابتلا بر مفهوم فرهنگ پای میفشرد و از معان ابتلا انسان شناسی فرهنگی نام گرفت و |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
امیل دوركیم را میتوان چه در منشا انسان شناسی فرانسوی و انسان شناسی بریتانیا، نقش بسزایی داشته است.
امیل دوركیم را میتوان چه منشا انسان شناسی علمی جدید و چه در منشا جامعه شناسی جدید قرار داد. در واقع به باور دوركیم، جامعه شناسی علمی گسترده بود كه مطالعه مقام جوامع را شامل میشد و مردم شناسی به اعتقاد و تنها یكی از شاخههای جامعه شناسی به حساب میآمد. در حالی كه مردم نگاری به نظر دوركیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود كه به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازان اصلی مردم نگاری به نظر دوركیم، مجموعهای از روشهای میدانی بود كه به تنهایی اعتبار زیادی ندارند. میتوانیم او را از بنیانگذاران و نظریه پردازانهای اصلی كاركردگرایی بدانیم. كاركردگرایی وی به خصوص از طرق رابطه عمیق وی با سنت اثبات گرایی آگوست كنت، كه در روش شناسی دوركیمی منعكس شده است، دیده، میشود. (همان، 140)
- مردم شناسی فرانسه
«مردم شناسی فرانسه با اندیشمندانی چون، امیل دوركیم و خواهرزاده او مارسل موس (1872-1950)، درون حوزه جامعه شناسی پایهگذاری شد. در فرانسه مطالعه آغازین باز نمودهای جمعی تا مدتها و موضوع پدیده دینی تمركز داشت.» (ریوبر، 1381: 70) دوركیم با انجام پژوهشهای خود، خصوصاً با كتاب خود تحت عنوان صدور بنیانی حیات دینی، نفوذ زیادی بر نسل نخستین مردم شناسان فرانسه داشت.