معنای هنر ازنظر نظامهای فكری و جهان بینیهای مختلف
معنای هنر و تعریف آن با روشهای گوناگون و از نظر نظامهای فكری و جهانبینیهای مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یك از منظر خاص خود موضوع را بررسی كرده و سعی كردهاند راه به جائی ببرند اما تاكنون یك تعریف واحد و مق |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
در حالی كه هیچ یك از این نظریات را نمیتوان كامل و بیعیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است:
- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افكار
- انتقال احساسات و عواطف
- گریز از هیولی (بیشكلی ماده خالص ـ فلاسفة یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاكی
- كوششی برای خلق زیبایی یا آفرینش صور لذتبخش
- عاطفهای كه صورت خوب از آن حاصل شود
- بیان و خلق
- روزنهای به ماوراء یا كوششی برای اتصال به منشاء وجود
- انجام كاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی
- درك بی شائبه از جهان و...
به طوری كه ملاحظه میشود این تعاریف بعضاً تفاوتهای اساسی با یكدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانهاند برخی فلسفی. و برخی واقعگرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضیها بسیار كلی و عمومی و بعضیها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یك تعریف علمی كه عبارتست از جامع و مانع بودن نمیباشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند كه ذكرشان در این مختصر نمیگنجد).
در عین حال این پراكندگی و اختلاف آراء موجب نمیشود كه گمان كنیم پژوهشها و مطالعات تفصیلی و زیادی كه تاكنون برای كشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بیفایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهشهای تاریخی و كوششهای نظری، همواره چشماندازهای تازهای پیدا شده و ناشناختههائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری كشف شده كه قبلاً مشكوف نبوده است.
از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه كنیم كه آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی میشود اساساً تعریف هنر نیست، بلكه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احكام و دستورات و راهبردها. باید این چهار مقوله را از یكدیگر تشخیص داد و هر یك جداگانه مورد بررسی و نقادی و تجزیه و تحلیل واقع شوند.