حادثه دلخراش 11 سپتامبر
حادثه یازدهم سپتامبر درحافظه جهان بعنوان حادثهای عرب اسلامی پشت شده است گویا تمامی عواملی این حادثه عربها و مهمترین آنها هم تبعه عربستان سعودی بوده اند اگرچه همه عربها مسلمانند و همه مسلمانان، عرب و بلكه اكثریت قاطع (حدود سه چهارم) مسلمانان جهان، غیرعرب هستند ولی به عنوان خاستگاه اولیه دین اسلام بیش از همه جهان عرب، بعنوان نماینده جهان اسلام در ا |
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 15 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
- مقدمه (اشاره كلیه به موضوع تحقیق) حادثه 11 سپتامبر 1
- متن (اهمیت، ضرورت، انعكاس)................. 3
- اعتقاد فلسفی............................... 5
- نگرش....................................... 6
- نظر سازمان ملل............................. 7
- اهداف آمریكا............................... 8
- از یك نگاه دقیق به پوشش خبری............... 9
- دیدگاهها (اختلاف آمریكا، اروپا و دیگر كشورها) 9
- زمینههای اختلاف............................. 10
- نتیجهگیری.................................. 11
- منابع و مآخذ............................... 13
اجرا كنندگان عملیات یازدهم سپتامبر نه از مناطق فقیر نشین جهان اسلام كه پرورده مرفه ترین مناطق جهان اسلام و بلكه تمام جهان و برخوردار از مدرن ترین امكانات معیشتی و آموزشی بوده اند. بنابراین به اجمال میتوان عامل اقتصاد و یا تضاد طبقاتی ناشی از نابرابری و ناعدالتی اقتصادی را در تحلیل این حادثه تا حدی منتفی دانست. سیاستهای بین المللی و منطقه ای امریكا و اروپا بویژه متوحش صهیونیستی، همواره موضوع یكی از انتقادات و اعتراضات دائمی جهان عرب نسبت به غرب بوده و هست اما روشن است كه نمی توان همه جا از سیاستهای غرب نشانه های دشمنی با اسلام را دریافت.
غرب در برابر اردوگاه كمونیسم از مسلمان ها حمایت های جدی كرده است از مجاهدان مسلمان افغانستان در برابر اتحاد جماهیر شوروی از مسلمانان بوسنی و هرزگوین و كوزوو در برابر دولت یوگسلاوی و از جدایی طلبان مسلمان و چچن در برابر روسیه و …
شاید بتوان گفت نه حمایت غرب از مسلمانان در مناطق یادشده را باید پای حساب حمایت از اسلام نوشت و نه حمایت از رژیم صهیونیستی در مقابل فلسطین مسلمان را به معنای حمایت از یهودیت به شمار آورد. سیاست غرب، عمدتاً تابع مولفه های دیگری است كه مهمترین آن حفظ هزمونی و حذف یا كاستن هرگونه رقیب احتمالی و یا فعلی است. چرا جهان عرب بعنوان وسیعترین جهان اسلام نتوانسته است چندان در دل سیاست غرب جای باز كند تا غرب را به ترجیح منافع خویش بر دولتی كوچك كه در دل كشورهای اسلامی چونان دشنه ای نشسته است وادارد؟
چرا عمده ترین رسانه های تاثیرگذار بر افكار عمومی غرب به منافع صهیونیستی وابسته اند و جهان عرب در این زمینه كم ترین بهره را دارد؟
به نظر می رسد كم بهرگی عربها در این حوزه به عدم توانایی مالی آنها برنمی گردد بلكه ساختار سیاسی حاكم بر غالب كشورهای عرب ماهیت تقریبا دموكراتیك و آزاد و غیرقابل كنترل این رسانه ها را بر نمی تابد. دولتهای عرب غالباً و بلكه اجماعاً غیردموكرات هستند و به سبك قرون كهن گذشته (شیوخت و امارت و آرای ساختگی 9/99 درصدی) اداره میشوند و غرب حداقل به سه دلیل عمده از دست كاری كردن و با تغییر كلی این ساختار پرهیز دارد غرب برآن است كه سابقه استعماری اش در مناطق اسلامی و به ویژه خاورمیانه به حد كافی پرونده اتهاماتش را قطور كرده و دیگر جایی دخالت و یا فشار برای تغییر نظامهای سیاسی عربی با توجه به سابقه سوءاش باقی نمانده است.