تأثیر تحصیلات زنان بر توسعه اقتصادی كشور
افزایش مشاركت زنان در توسعه، شاید پیش از آنكه موضوعی اجتماعی باشد، بحثی اقتصادی است و افزایش زنان تحصیلكرده می تواند شاخصی برای پیشرفت محسوب شده و فرصتی برای سرعت بخشیدن به روند توسعه و نیز رویارویی با چالش ها و پیامدهای تغییر و تحول ناشی از رشد و توسعه فراهم آورد بررسی تأثیرات آموزش در سطوح مختلف فردی ، خانوادگی و اجتماعی زنان نشان از بهبود موق |
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 73 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 115 |
دختران بدون تحصیلات و با آگاهی ناچیز، تبدیل به مادران تحصیل نكردهای میشوند كه دارای مهارتهای ارزشمندی در خارج از منزل نیستند، قدرت اثر گذاری بر تصمیمگیریهای خانواده را ندارند، دخترانشان نیز مانند خودشان از آموزش محروم می مانند و دور باطل ادامه می یابد. در حالیكه پسران برای آموزش به مدرسه فرستاده می شوند، دختران برای ایفای نقشهای سنتی در خانه می ماندند، در نتیجه دانش نیاموخته و مهارت نیافته باقی میماندند و شرایط لازم برای مشاركت اقتصادی برایشان فراهم نمی شود. اقتصاد آسیب میبیند، هنجارها و فرهنگ سنتی و تبعیضات كلیشهای جنسیتی كهنه بر جای خود میمانند و اولین نیروی محركه توسعه كه نوزایش اندیشهها و تواناسازی پتانسیلهااست خاموش و بی اثر میشود و افراد تحت نظامهای غلط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، خود به عواملی مقاومت كننده در برابر توسعه تبدیل میشوند از این منظر در جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه چون ایران كه با فقر سرمایههای انسانی و پدیده فرار مغزها مواجه است، زنان می توانند «نیروی شتاب دهنده» توسعه محسوب شوند. [1] جامعة امروز ایران، جامعهای در حال گذار از همه ابعاد اقتصادی، فرهنگی ، نقشی و اجتماعی است. متعاقب این گذار الگوهای موجود باید برای تطابق با شرایط پویا انعطاف پذیری كه ناشی از توسعه سریع و همه جانبه كشورهای جهان است تغییر یابند. در میان این تغییرات مسلماً تعارض سنت و مدرنیته خود را نشان خواهد داد و به گفته اقتصاددان معروف جان میناردكینز ،" توسعه تقابل نو و كهنه است".[2] حال با توجه به اهداف بلند توسعه گرا كه تقاضای نامحدود را به جدال با منابع محدود میكشاند، این پرسش به جاست كه در روند توسعه باید منابع اقتصادی را به كدام سمت، جهت داد؟ پاسخ این سؤال بیش از آنكه معطوف به منابع فیزیكی باشد متمركز بر منابع انسانی است و در منابع انسانی موجود ، «زنان» به عنوان بخشی كه كمتر مورد توجه و پرورش قرار گرفتهاند در كانون توجه اقتصاددانان توسعه گرا قرار می گیرند، چنانكه لارنس ایچ سامرز ، رئیس بخش اقتصاد و توسعه و اقتصاددانان ارشد بانك جهانی در این زمینه می گوید:
«معتقدم كه در صورت شناخت تمامی منافع، سرمایهگذاری در آموزش دختران، شاید پر بازدهترین سرمایهگذری در جهان در حال توسعه باشد»[3]
در این تحقیق بر آن خواهیم بود كه دریابیم آیا میان تحصیلات زنان با توسعه اقتصادی ارتباطی منطقی وجود دارد یا نه؟ و اگر این ارتباط موجود است، عوامل موثر بر آن چیست؟ و در شرایط امروزین، جامعه با این منبع توسعهای در چه چالشهایی قرار میگیرد و از بابت آن چه فرصت ها و چه تهدیداتی معطوف به توسعه كشور است؟
چارچوب نظری تحقیق:
در این تحقیق عامل تحصیلات زنان به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته میشود تا تاثیر آن بر توسعه اقتصادی به عنوان متغیر وابسته بررسی شود.
یافتههای تحقیق نشان داد كه رابطه «مستقیمی» بین دو متغیر مستقل و وابسته وجود ندارد و این رابطه در خلال سه متغیر میانجی ظاهر میشود. متغیرهای میانجی بین تحصیلات زنان و توسعه اقتصادی به عنوان عوامل متأثر از تحصیلات زنان و موثر بر توسعه اقتصادی تعریف شوند كه عبارتند از: 1) عامل فرهنگی – اجتماعی، 2) عامل انسانی و 3) عامل اقتصادی.
بنابراین الگوی نظری تحقیق به صورت شماتیك به شرح زیر به دست آمد:
در بررسی متغیرهای میانجی جهت تسهیل درك ارتباطات، رویكردهای مختلفی به شرح زیر اتخاذ گردید:
- عامل فرهنگی اجتماعی توسعه اقتصادی با رویكرد مقاومت زنان در برابر كلیشههای جنسیتی و تبعیضات اجتماعی بررسی شد.
- عامل انسانی توسعه اقتصادی با رویكرد كمی و كیفی (كیفیت از دو دیدگاه سطح سلامت فرزندان و سطح تحصیلات فرزندان) بررسی شد.
- عامل اقتصادی توسعه اقتصادی با رویكرد بررسی سهم زنان از بازارهای اشتغال مطالعه گردید.