زندگانی حضرت محمد (ص)
ازدواج عبدالله با آمنه در چهارده قرن پیش بیست و چهار سال از سن عبدالله بن عبدالمطلب گذشته بود كه با آمنه ازدواج كرد، چند روزی نگذشته بود كه از نوعروس زیبا و همسر مهربانش خداحافظی و برای تجارت بشام مسافرت كرد هنگامیكه بمكه برمی گشت در یثرب ( مدینه) وفات یافت و خبر اندوهبار مرگ وی زن جوان و باردار و عزیزش را داغدار و غمگین ساخت، ارثیة عبدالله كنیز |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
آمنه دختر وهب بن عبد مناف از خاندان زهره و عبدالله بن عبدالمطلب از خاندان هاشم و هاشمی بود.
مدفن عبدالله
شهر مدینه را آنزمان یثرب می گفتند و عبدالله در آن شهر مدفون شد و محمد (ص) یتیم بدنیا آمد.
خواب دیدن آمنه
آمنه در دوران حاملگی خوابهای نیكو می دید، شبی در خواب دید كه نوری درخشان از وجودش تابیدن گرفت و تمام كشورهای دور و نزدیك را روشن ساخت.
به دایه سپردن محمد (ص)
ثروتمندان مكه برای اینكه كودكانشان از آب و هوای بهتری استفاده كنند آنها را بخارج از شهر مكه بدایه می سپردند و دایگان بیشتر بیابان نشین و بدوی بودند و در چند فرسخی شهر مكه سكونت داشتند و پس از دوران شیرخواری فرزندان را بپدر و مادرشان باز پس می دادند و پاداشی نیكو می گرفتند و همة عمر در ازای این خدمت از مزایائی برخوردار بودند.
آمنه در طلب پرستاری پاك سرشت بود و دایه ای مهربان و دلسوز را جستجو می كرد كه محمد (ص) را باو بسپارد و عده ای او را نمی پذیرفتند چون می گفتند او یتیم است و پاداشی كه قابل توجه باشد بآنها نمی دهند.
بیخبران غافل بودند كه این وجود مقدس مایة مباهات و افتخار جهان و جهانیان خواهد شد.
حلیمه او را قبول كرد
حلیمه زنی بی چیز و فقیر بود كه كسی كودكش را باو نمی داد برای اینكه نزد دیگران سرافكنده و شرمسار نگردد محمد را قبلو كرد و با خود به بیابان برد.
حلیمه سعدیه به او شیر می داد و محمد جز از پستان راستش شیر نمی نوشید و مانند كسی كه بداند شیر پستان چپ حق برادر رضاعی اوست از نوشیدن شیر آن پستان خودداری می كرد.