مدیریت مشاركت جو
مقدمه نیمه قرن بیستم زمان پدید آمدن مدیریت مشاركت جو و گسترش آن در سازمانها عمومی و خصوصی است مدیریت مشاركت جو بار سنگین اداره كردن را با بسیج كردن اندیشه ها و توانمندی كاركنان از دوش یك تن با یك گروه به روش جامعه ای بزرگتر منتقل می كنند گسترده كردن دامنه مشاركت باعث استفاده از اندیشه دیگران و مردم هر چقدر در كار پدید آوردن مشاركت كنند در راه نگه |
دسته بندی | مدیریت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
مقدمه:
نیمه قرن بیستم زمان پدید آمدن مدیریت مشاركت جو و گسترش آن در سازمانها عمومی و خصوصی است. مدیریت مشاركت جو بار سنگین اداره كردن را با بسیج كردن اندیشه ها و توانمندی كاركنان از دوش یك تن با یك گروه به روش جامعه ای بزرگتر منتقل می كنند. گسترده كردن دامنه مشاركت باعث استفاده از اندیشه دیگران و مردم هر چقدر در كار پدید آوردن مشاركت كنند در راه نگهداری آن تلاش خواهند كرد.
مدیریت مشاركتجو:
اگر مشاركت را یك فراگرد به شمار آوریم آنگاه مدیریت مشاركت جو را میتوان نوعی از مدیریت به حساب آوریم كه میكوشد تا اداره امور سازمان را بر اساس اصل مشاركت كاركنان هدایت نماید. كه در این تعریف مشاركت از معنای اضطرار از اختیار یك یا چند تن از مدیران خارج شده و به معنای تازهای كه به معنای سهیم شدن یا سهیم كردن دیگر افراد كه در فراگرد اداره كردن شركت دارند تدوین میگردد و از این دیدگاه میتوان مدیریت را به معنی پدید آوردن ارزش افزوده همه عاملها موجود در اختیار شناخت. دراین معنا دید مشاركتجو در مقامهایی از این دست عمل میكند: 1- رایزن خردمند كاركنان میگردد. 2- مشوق دلسوز همكاران میشود. 3- پرورش قهرمانان را بر عهده میگیرد.
موانع مشاركت:
موانع اندیشه و رفتار را باید موانع فرهنگی و موانع فضا و محیطكاری را باید موانع سازمانی مربوط دانست.
موانع فرهنگی:
منظور از موانع فرهنگی باورها و هنجارها و سنتهایی است كه باعث تفاوت بنیادی میان آدمیان میشود و آنها را به رغم آدم بودنشان به دسته های متفاوت بد و خوب قوی یا ضعیف دستهبندی میكند. نظام خودكامه «ارباب رعیتی» را باید در شمار سدهای استوار فرهنگی در راه استقرار مشاركت به شمار آورد. كه زمینه ساز بسیاری از باورها و آیینهای فرهنگی است كه راه رشد و شكوفایی را بر گروه عظیمی از مردم جامعه میبندد و هم اختیارات و قدرت در در دست اندكی از افراد جامعه میگذارد. از بین نظام «ارباب رعیتی» بصورت قانونی آسان است ولی از بین بردن فرهنگ ارباب رعیتی كاری دشوار است.
فرهنگ «مرد مداری» را میتوان یكی از دیگر دشواریهای سهمگین در راه مشاركت به شمار آورد كه بر اساس این بارو بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد بر پایه این باور زنان نمیتوانند همانند مردان در زمینههای گوناگون فعالیت داشته باشند.