بررسی تطبیقی ساختار مطالب نشریه های ایران وامریكا درباره وقایع عراق
در دنیای امروز،همه حكومتها حتی حكومتهای دیكتاتوری برای مشروعیت بخشیدن به تصمیم های خود، برلزوم حضور مردم در صحنههای سیاسی و نقش فراوان رضایت افكار عمومی تأكید دارند و پشتیبانی مردمی را لازمه دوام حكومت خود میدانند آنان برای حصول به این هدف،افكار عمومی را با كمك ابزارهای در دسترسشان به سمتی هدایت میكنند كه همسو با سیاستهای مورد نظرشان باشد تا ن |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 279 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 178 |
مطبوعات از جمله وسایل ارتباط جمعی هستند كه میتوانند به دلیل ماندگاری و ارائه تفسیرها و تحلیلها در صورت بهرهگیری مناسب توسط دولتها، به همراه سایر رسانهها بواسطه قدرت نهفته در نیروی پیام خود، زمینه ارضای افكار عمومی و تسهیل اعمال سلطه را فراهم آورند. مطبوعات كه در كشورهای آزاد،رکن چهارم دموکراسی شناخته شده است تنها رکنی است كه فعالیتش تابع قانون اساسی
نیست و گسترش و توسعه آن از قوای سه گانه دیگر سریعتر است. درست است كه امروزه پیوسته بر دامنه قدرت و نفوذ هر یک از قوای سه گانه(یعنی مجریه، مقننه و قضائیه)افزوده میشود و دخالتهای مستقیم آنها در زندگی و سازمان جوامع صنعتی افزایش مییابد اما به علت پیچیدگی روز افزون احوال این جوامع و همچنین واگرایی افزایش یافته نیروهای اجتماع، از توانایی این قوا در تغییر و اصلاح اوضاع
علیرغم توسعه دامنه نفوذ آنها كاسته میگردد. بر عكس، به همان نسبت كه نیروی عوامل سیاسی سنتی سستی میپذیرد بر قدرت وسایل ارتباط جمعی افزوده میشود زیرا نیروی پیام تنها عامل تلفیق و تركیب آنهاست. از همین روست كه اینک « قدرتهای سه گانه مطبوعات یعنی قدرت تحقیق، قدرت انتشار و قدرت تعیین بحث روز، دیگر بر كسی پوشیده نیست و دولتها ضمن وقوف به آن درصدد استفاده هر چه بهتر از مطبوعات هستند».(5)
دولتها،روزنامه نگاران را خواسته یا ناخواسته وادار میكنند تا با پیگیری یك جریان خبری هدفمند به دنبال موضعی خاص باشند و در برخی موارد با سكوت خبری و سانسور،همسو با آنان حركت كنند.اما اگر قرار باشد روزنامه نگاران دنبالهرو سیاستمداران باشندو در جهت خواستههای آنان گام بردارند دیگر نمیتوان انتظار داشت كه تعهد رسانهای آنان صدمه نبیند. چرا كه سیاستپیشهگان همه چیز را با عینك سیاسی میبینند نه از دیدگاه انسانی و اخلاقی. كانت فیلسوف آلمانی میگوید:«وقتی اخلاق به كناری رفت ، سیاست آغاز میشود»(6)و وقتی سیاست با روزنامه نگاری آمیخته شد،اخلاق حرفهای پایان مییابد. به گفته دانشمندان علوم ارتباطات،«رسانههای نوشتاری نمیتوانند به مردم بگویند كه به چه بیندیشند اما می توانند به آنان القا كنند كه درباره چه بیندیشند».(7)به عقیده «فردیناند تونیس»[1]،نظریه پرداز علوم ارتباطات، روزنامهها به عنوان ركن اصلی افكار عمومی میتوانند وقایع و ایدهها
را به سرعت ساخته و اشاعه دهند. روزنامه نگاران با ایفای نقش دروازهبانی كه قطعاً همراه با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی به تغییر ماهیت واقعه میانجامد، اصل عینیت[2] خبر را خدشهدار كرده و با برجسته سازی[3]،در مطالب ارائه شده به لحاظ محتوایی نوعی جانبداری مثبت یا منفی اعمال میكنند.
حوادث 11 سپتامبر 2001 در آمریكا و حمله این كشور به افغانستان و عراق، نقش رسانهها و از جمله مطبوعات را در انعكاس وقایع و ارائه اطلاعات از یك طرف و كنترل افكار عمومی یا به گفته «ادوارد ال برنیز»[4]، «مهندسی رضایت»[5]،در همسویی با اقدامات سیاسی – نظامی دولتها را از طرف دیگر مشخصتر نمود.
مطبوعات دو كشور ایران و آمریكا نیز هر كدام از دیدگاه خود به ارائه اطلاعات در مورد وقایع مذکور پرداختند.حمله نیروهای ائتلاف به عراق در 20 مارس 2003 و سرنگونی حكومت صدام حسین ، یكی از این حوادث بود كه در مطبوعات دو كشور بازتابهای مختلفی داشت.
در اینجا به دنبال یافتن پاسخ برای چندین پرسش مهم و از جمله این پرسش كلیدی خواهیم بود كه آیا نشریه های ایران و آمریكا، با توجه به روابط تیره بین دو كشور، در انعكاس حوادث عراق پس از حمله نیروهای ائتلاف و سرنگونی حكومت صدام حسین به ویژه از مقطع زمانی اعلام شده توسط مقامات امریکایی برای انتقال قدرت به عراقیها(اول جولای 2004) به بعد، در جهت هدایت افكار عمومی با اعمال شیوههای تبلیغاتی یا پروپاگاندا، همسو با سیاستهای دولت متبوع خود عمل كردهاند و یا به اصل بیطرفی پایبند بودهاند؟