هنر قلمكاری در ایران
در طول تاریخ پر حادثهی ایران ، هنر پیوسته بزرگترین افتخار ایرانیان بوده و دستاوردهای هنری، هدیهی دایمی ایرانیان به تاریخ جهان ویژگی هنر ایران در اولین نگاه پیوند شكوهمندش با زندگی است و تكیهیی مطمئن كه بر تجربیات بشری در رشته های مختلف دارد به عبارتی صریح تر،از قدیم ترین زمان اگر چه هنر امری عادی و معمول بود، ایرانیان برای زیبایی مقیاسی بلند |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 72 |
قلمكارسازی از جمله هنرهایی است كه علیرغم پیشینهی دیر و دورش، تا كنون كمتر موضوع یك تحقیق جامع و جدی بوده واگر دربارهی سایر رشته های صنایع دستی ایران كم و بیش مآخذی در دسترس عموم هست، پیرامون این “هنر –صنعت” كمتر با نوشته یا كتابی برخورد می كنیم و آنچه كه در كتب مختلف یافت می شود بسیار محدود بوده و به هیچ وجه نمی تواند جوابگوی علاقمندان تحقق پیرامون دست سازهای ایرانی باشد.
قلمكار[1] نوعی از بافته های رنگارنگ و الوان[2] و یا پارچهیی ساده و مازو شده از كرباس كتان و غیره است كه بر آن به وسیلهی قالب و مهر نقوشی تصویر كرده باشند و آنرا به اشكال پرده، سفره، رومیزی و غیره درآورند[3].
این “هنر – صنعت” كه وجه تسمیه اش را از شیوهی تولید آغازین خود وام گرفته و هم اینك به گونهیی گسترده در اصفهان و به شكلی محدودتر در مشهد و دامغان هنوز، رونق و رواجی دارد از حدود اوایل قرن هفتم هجری قمری و همزمان با هجوم مغول ها، به ایران راه یافته و در گذشته هایی دور اصفهان، شیراز ، بروجرد، همدان، رشت، كاشان ، نخجوان، یزد، سمنان ، گناباد، نجف آباد و روستاهای فارسان،گزیرخوار، خورزوق، برخوار، لنجان سده و ... جزو مراكز مهم پارچه های قلمكار به شمار میرفته و از نظر اهمیت، پارچه های قلمكار بروجردی در درجهی اول قرار داشته است[4] هم چنین شواهد و مدارك مكتوبی ازج مله نظریه عیسی بهنام در كتاب صنایع دستی ایران وجود دارد كه حاكی از وجود نوعی پارچهی نقاشی شده در قرن پنجم هجری قمری (یازدهم میلادی) است و همین امر باعث شده تا گروهی از سر شتابزدگی سابقهی تولید قلمكار را به روزگار محمود غزنوی برسانند. در حالیكه صحت این مطلب را به دشواری میتوان پذیرفت زیرا استاد معتبرتر گویای آن است كه قلمكاری و نقاشی روی پارچه به شكلی كه امروزه مرسوم است دقیقاً از دورهی مغول ها در ایران متداول شده وعلت نیز آن است كه چون مغول ها خراجگذار دولت چین شمالی بودند، اجباراً به ورود كالاهای چینی از جمله روی خوش نشان دادند و از آنجائیكه پارچه های چینی در مدت كوتاهی توانست در بازارهای ایران فروش فوق العادهیی پیدا كرده و مورد توجه مصرف كنندگان ایرانی قرار گیرد، هنرمندان رنگر و نساج از سویی درصدد كسب بازار جدیدی برای فرآورده هایشان برآمدند و از سویی كوشیدند تا توجه خوانین و عمال حكومت را به خود جلب كنند. زیرا بنا به روایت مرتضی راوندی در تاریخ اجتماعی ایران : “طبقهی صنعتگران و پیشه وران در دوران حكومت سامانیان، غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان طبقهی موثر و فعالی در محیط اجتماعی ایران بودند.