بافت
بافت، معادل واژه به معنی تارو پود و نسج است، فرهنگ دهخدا درتعریف بافت، واژه های بافته ، منسوج ، بافته شده ، تنیده ، آوردن و آراستن سخن تلخیص سخن، نظم كردن و تلفیق را ذكر نموده است و بخشی از تعاریف ذكر شده درتعریف بافت نیز به پزشكی و طبابت و آناتومی بدن ارتباط دارد كه عملاً با مفهوم مورد عمل این مطالعه متفاوت است واژه معادل بافت درادبیات شهرساز |
دسته بندی | فنی و مهندسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 127 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 76 |
درمعماری اسلامی نیز ابزار تعیین حدود فضای طبیعی تحقق یافته است . درمعماری اسلامی نیز، ابزار تعیین حدود فضا به عنوان عنصری مثبت به مرور تكامل یافته است. چهار مناره مسجد، فضای مكعبی شفافی ایجاد می كند كه روح مسجد درآن دمیده شده است. گنبد نیز به فضای مذكور جان می بخشد.
آنچه كه دربیان و تعبیر كالبدی آن درارتباط با فضا، مفهوم پیدا می كند مفصل بندی فضا است یعنی محدودكردن فضا با استفاده از عناصری سازه ای همچون دیوار و با توجه به كیفیات مطروحه آن ، به عبارتی فرمها، مصالح، مدولاسیون نور و سایه و رنگ درمعماری همگی دست به دست هم می دهند تاكیفیت معماری را تعیین می كند، مهارت طراح در استفاده از این عناصر و ایجاد ارتباط بین آنهاست چه درفضاهای داخلی و یا فضاهای اطراف بناهای آن.
با توجه به تعاریف مرتبط با موضوع و نظر به اهمیت عناصر مؤثر دربافت تعریف مورد عمل دراین مطالعه عبارت است از :
بافت، نحوه مقابله با همسان سازی انسان با محیط است كه درعرصه كالبدی، عینیت می یابد و به مرور زمان به شیوه مرسوم و معمول، یا به عبارتی سبك و سیاق عموماًواحدی منتج می شود كه تشكیل دهنده ریخت شناسی سكونتگاه است. بافت درنهایت پیكر مشخصی را تشكیل می دهد كه ارتباط بین احجام ساختمانی شبكه راهها و نهایتاً تركیب فضایی را پدید می آورد به گونه ای كه بیشترین انطباق را با محیط اطراف خود به همراه داشته باشد.
نظریه پردازان
ایده ها ونظرات متفاوتی چه بطور مستقیم و یا غیر مستقیم درخصوص بافت و عرصه های مختلف آن تاكنون از جانب اندیشمندان عرضه شده است، و هریك بنابه تخصص و وسع تفكر و مطالعه ، جنبه هایی از آن را ارائه نموده اند.
كوین لینچ دركتاب سیمای شهر، به مفهوم مشابه بافت را درتحت عنوان سیمای محیط بیان نموده و درآن مفهوم زمان رابه مثابه یك اصل قطعی ذكر نموده است:
«شهر نیز مانند یك بنای نفیس معماری، ساختمانی است كه درفضا قد بر می افرازد. با این تفاوت كه مقایس بزرگتر دارد و تنها با گذشت زمان شكل و سیمای هنری است كه به زمان بستگی دارد اما برخلاف موسیقی نمی توان درطرح شهر، زمان را تنظیم كرد یا برفواصل آن حدی متصور داشت.