جنبش دانشجویی
جنبشهای اجتماعی یكی از مؤلفه های بسیار تأثیرگذار در عرصه تحولات اجتماعی و سیاسی جوامع نوین به شمار میآیند سرزمین ایران در طی صد ساله اخیر، شاهد جنبش های اجتماعی مختلفی بوده است |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 541 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 173 |
بخشی از این جنبش ها با توجه به خاستگاه آن و پایگاه اجتماعی اعضایش تحت عنوان جنبش های دانشجویی مورد مطالعه قرار میگیرند.
جنبش دانشجویی در ایران از ابتدای شكل گیری از جنبشهای سیاسی و اجتماعی فعال و اثرگذار در فرایند سیاسی و اجتماعی در دوران معاصر بوده است. از وظایف و كاركردهای اصلی جنبش دانشجویی روشنگری و افشاء است به عبارتی جنبش دانشجویی باید به مثابه سیستم هشدار دهنده برای نظامهای حاكم و گروههای مختلف جامعه عمل كند. به سیاستها و برنامه های نادرست دولت و نظامهای حاكم در جهت اصلاح آنها، انتقاد و اعتراض كند.
لیكن از آسیب های بالقوه جنبش دانشجویی احتمال وابستگی آنان به گروه ها و طیفهای سیاسی خارج از دانشگاه است. این وابستگی ، كاركرد انتقادی این جنبش را از بین برده و آن را به حركتی پیرو، دنباله رو و تأیید كننده سیاستهای حاكم مبدل میسازد. البته روشن است كه استقلال جنبش دانشجویی به هیچ عنوان به معنای عدم همكاری و همفكری با گروههای سیاسی خارج از دانشگاه نیست. جنبش دانشجویی و تشكلهای دانشجویی از یك سو میتوانند با گروههای سیاسی خارج از دانشگاه و حكومت همكاری و همفكری داشته باشند و از سوی دیگر منتقد سیاستها و برنامه های آنها باشند.
بنابراین میتوان گفت از وظایف و كاركردهای جنبش دانشجویی دید انتقادی داشتن نسبت به احزاب و نیروهای سیاسی است.
اما جنبش دانشجویی در ایران علیرغم داشتن نقش فعال و برجسته در برخی مناسبات اجتماعی و سیاسی، به دلایلی چون عدم استقلال مالی و سیاسی ،عدم خودآگاهی ، ضعف تئوریك و ضعف ایدئولوژی و ایدئولوگ از یك طرف و از سوی دیگر نیاز گروهها و نیروهای سیاسی به دانشجویان به منظور جلب آراء و حمایت مردمی(با توجه به نفوذ و تأثیر قشر دانشجو بر جامعه) در برخی از مقاطع تاریخی تحت تأثیر و دنباله رو گروههای سیاسی خارج از دانشگاه بوده است هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه با جنبش دانشجویی در مقطع 76-1357 میباشد. برای بررسی این ارتباط این سؤال مطرح میشود كه :
چه ارتباطی بین نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه با جنبش دانشجویی در مقطع
76-1357 وجود داشت؟
سؤال و فرضیه اصلی
برای بررسی و مطالعه نقش جنبش دانشجویی در تحولات سیاسی – اجتماعی ،شناخت و فهم ارتباط این جنبش با نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه از اهمیت زیادی برخوردار است.
هدف اصلی این پژوهش، پاسخ به این سؤال است كه : چه ارتباطی بین نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه با جنبش دانشجویی در مقطع 76-1357 وجود داشت؟
نگارنده ضمن بیان سه دیدگاه در این زمینه (استقلال ، دنباله روی،تأثیر متقابل)، معتقد است: جنبش دانشجویی در مقطع 76-1357 تحت تأثیر و دنباله رو احزاب و نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه بوده است.
مفاهیم و تعاریف
جنبش های اجتماعی:
در لغت نامه دهخدا ذیل كلمه جنبش (جلد پنجم، صفحه 7867) آمده است: حركت. مقابل آرام، سكون.
كاربرد اصطلاح جنبش های اجتماعی در اوایل قرن 19 در اروپای غربی معمول شد و یكی از نخستین بحثهای منظم آن را میتوان در كتاب لورنتس فون اشتاین بنام «تاریخ جنبش های اجتماعی در فرانسه از 1798 تا امروز » یافت.
جنبش های اجتماعی حركتهایی است با گروههای سازمان یافته كه در صددند تا عناصری از جامعه را تغییر دهند یا آنها را حفظ كنند.
مهمترین و جامعترین تعریف (به نظر نگارنده) در فرهنگ واژگان آكسفورد آمده است:
«جریان یا مجموعه ای از كنشها و تلاشها از سوی مجموعه ای از افراد كه به شكلی كم و بیش پیوسته به سمت هدف خاصی حركت میكنند یا به آن گرایش دارند. (رجوع كنید به ذیل عنوان جنبش های اجتماعی، اصول و كاركردهای آن)
جنبش دانشجویی:
حركت مستمری كه از دل دانشگاه بیرون میآید و به تدریج به تكامل میرسد اما در این جا باید بین آن حركتی كه اصالت دارد و مستقل از گروههای سیاسی خارج از دانشگاه است با حركتی كه وابسته به نهادها و گروههای سیاسی خارج از دانشگاه است و به نوعی پیرو و دنباله رو آن گروههاست، تمایز قائل شد.
نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه:
با توجه به این كه نقطه تمركز پژوهش سالهای 76-1357 است. در این مقطع نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه به گروهها و اقشار و نیروهای مختلفی تقسیم میشوند اما هدف نگارنده بیشتر آن نیروهای سیاسی است كه نقش مهمیبه لحاظ تأثیرگذاری بر جنبش دانشجویی داشته اند. لذا، ابتدا بطور مختصر به ارتباط روشنفكران و روحانیون با جنبش دانشجویی اشاره میكنیم و سپس به نقش و ارتباط احزاب و جناحهای سیاسی با جنبش دانشجویی میپردازیم.
روشن است كه با اشاره به احزاب و جناحهای سیاسی، نقش و تأثیر روشنفكران و روحانیون در درون این احزاب و جناحها بیشتر آشكار میگردد.
(به عبارتی بررسی احزاب و جناحهای سیاسی ، روشنفكران و روحانیون را هم در بر میگیرد)
روش پژوهش و تحقیق
نگارنده در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از روش تركیبی (توصیفی – تاریخی، علّیو كتابخانه ای) استفاده نموده است.
برای جمع آوری اطلاعات پیرامون موضوع پژوهش از روش كتابخانه ای، برای بررسی تاریخچه و فراز و فرود جنبش دانشجویی (از آغاز شكل گیری تا پس از انقلاب) از روش توصیفی – تاریخی و به منظور بررسی رابطه علی و معلولی بین دو متغیر نیروهای سیاسی خارج از دانشگاه (متغیر مستقل) و جنبش دانشجویی (متغیر وابسته) از روش علّیاستفاده شده است.
سابقة پژوهش و بررسی ادبیات موجود
نگارنده برای فصل چارچوب مفهومی كتابهای زیادی (به انگلیسی و فارسی) در زمینه جنبش های اجتماعی را بررسی نمود لیكن هیچ نوشته ای در این زمینه (كه بطور صریح با چارچوب مفهومی تطبیق نماید) پیدا نكرد.
تنها كتاب «جامعه شناسی سیاسی» موریس دو ورژه به رابطه احزاب و تشكلها و سازمانهای سیاسی اجتماعی پرداخته بود.
نویسنده این كتاب معتقد است كه ارتباط احزاب و سازمانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به سه حالت قابل تصور است:
1- برخی سازمانها و گروههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تابع احزابند.
2- برخی از احزاب كم و بیش تابع سازمانها و گروههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادیاند.
3- حالت همكاری برابری میان این دو.
در این كتاب از جنبش های اجتماعی (و جنبش دانشجویی) ذكری به میان نیامده است.
بنابراین نگارنده از مباحث این كتاب نوعی الگوبرداری نموده و این سه حالت را با جنبش دانشجویی تطبیق و تفسیر نموده است.
از دیدگاههای هابرماس و هانتیگتون به دلیل آنكه هر دو (با وجود دیدگاههای كاملاً متفاوت) معتقد به جنبش دانشجویی با كاركرد روشنگری و انتقادگری بودند، در ذیل بحث مربوط به استقلال، رابط و میانجی بودن جنبش دانشجویی استفاده نمودیم.
هانتیگتون در «سامان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی» به صورت بسیار مختصر به دانشجویان و نقش فعال و تأثیرگذار آنها در جوامع پراتوری میپردازد و از دانشجویان در جوامع دستخوش نوسازی به عنوان مخالفانی مستقل از حكومت و گروههای سیاسی نام میبرد.
در كتاب «یورگن هابرماس: نقد در حوزه عمومی» ، از هابرماس به عنوان فیلسوفی نام برده میشود كه معتقد است دانشجویان به كاركرد و وظیفه روشنگری میپردازند. علیه ابزاری كردن آموزش مبارزه میكنند و در وظیفه انتقادگری خویش به دلیل عدم نفوذ مستقیم گروههای ذی نفع اقتصادی بر آنها، موفق عمل میكنند.
علیرضا كریمیان در كتاب «جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی» بیشتر به بحث تاریخی و توصیفی جنبش دانشجویی از تأسیس تا پیروزی انقلاب اسلامی(بخشی از این توصیف تاریخی در این پژوهش استفاده شده است) پرداخته است.
كریمیان در این كتاب به جز اشاراتی كوتاه از دیدگاههای میلز، ماركوزه و آلن تورن در مورد تأثیر متقابل جنبش های اجتماعی و نظر باتامور در باب نیاز جنبشهای دانشجویی به سایر گروههای جامعه، بحث نظری جامعتری در این خصوص ارائه نداده است.
كتاب دیگری كه در فصل چارچوب مفهومی از آن استفاده شده است، «جنبش های اجتماعی معاصر ایران» تألیف سعید زاهد است. نویسنده در این كتاب ضمن ارائه چارچوب مفهومی مناسب در باب جنبش های اجتماعی معاصر، اشاره ای به جنبش دانشجویی نكرده است و در واقع تنها به مستندسازی چارچوب مفهومی خویش با جنبش تنباكو، نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت پرداخته است.
بنابراین، از فصل چارچوب مفهومی این كتاب، دیدگاههای ویلسن و اسكات به عنوان نظریه پردازانی كه به تبعی بودن و عدم استقلال جنبش های اجتماعی معتقدند، برای چارچوب مفهومی این پژوهش استفاده شده است.
از مهمترین كتابهایی كه در فصل دوم از آنها استفاده شده است، كتاب «كنفدراسیون تاریخ جنبش دانشجویان ایران در خارج از كشور 57-1332»، تألیف افشین متین است. در این كتاب سیر تاریخی جنبش دانشجویی از 1332 تا 1357 مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
كتاب دیگر در این زمینه «جنبش دانشجویی در ایران از تأسیس دانشگاه تا پیروزی انقلاب اسلامی» است. این دو كتاب اخیر، هر دو به بحث تاریخی و توصیفی در خصوص جنبش دانشجویی پرداخته اند.
البته علیرضا كریمیان نویسنده كتاب «جنبش دانشجویی در ایران از …. » بحث كوتاهی در خصوص ارتباط احزاب سیاسی با جنبش دانشجویی از آغاز تأسیس تا 1357 ارائه نموده است. اما در این زمینه به چارچوب مفهومی و شواهد مستندی در رابطه با تأثیرپذیری جنبش دانشجویی از احزاب سیاسی اشاره نكرده است.
از كتاب «كالبدشكافی جناحهای سیاسی ایران (1358 تا 1378 )»، تقسیم بندی جناحهای سیاسی در مقطع 76-1357 را الگوبرداری نموده ایم. ضمن آنكه در این كتاب بدون ارائه فصل یا عنوانی در زمینه جنبش دانشجویی، در اشارات كوتاهی و با دلایل تاریخی و عینی به فرضیه این پژوهش (جنبش دانشجویی در سالهای پس از انقلاب تا 1376 تحت تأثیر گروههای سیاسی خارج از دانشگاه بوده است) پرداخته است.
با این حال، حمیدرضا ظریفی نیا در این كتاب به چرایی این تأثیرپذیری و عدم استقلال جنبش دانشجویی اشاره نكرده است.
دكتر حسین بشیریه در كتاب «دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران» ضمن بررسی نیروهای سیاسی در سالهای پس از انقلاب ، به جنبش دانشجویی و ویژگیهای آن در مقطع پس از انقلاب پرداخته اند. به نظر دكتر بشیریه انجمن های دانشجویان تا اوایل دهه 1370 ابزار اعمال قدرت سیاسی و ایدئولوژیك حكومت بودند. این دیدگاه با فرضیه این پژوهش كاملا هماهنگ و همسو است.
«درآمدی بر رفتار شناسی سیاسی دانشجویان در ایران امروز» كتاب دیگری است كه بیشتر به كتابشناسی جنبش دانشجویی شبیه است.
مجید محمدی نویسنده این كتاب، ضمن ارائه ویژگیهای جنبش دانشجویی در ایران و بررسی چند تشكل دانشجویی، بیشتر به ادبیات رفتارشناسی سیاسی دانشجویان، پرداختهاند. كتابها و مقالاتی كه در زمینه جنبش دانشجویی و دانشگاه به چاپ رسیده اند را معرفی مینماید. بنابراین بیشتر به كتابشناسی شبیه است مطالب این كتاب به جز بخش تشكلهای دانشجویی و بررسی ادبیات رفتارشناسی سیاسی دانشجویان ، دارای نظم و جهت مشخص نیست.
از یك طرف بین بخش مقدمه و كلیات با سایر بخش ها ارتباط معنی داری وجود ندارد و از طرف دیگر سالهای مورد بررسی بسیار پراكنده است بطوری كه خواننده نمیتواند سالهای مورد بررسی در این كتاب را دریابد.
كتاب «دیروز، امروز و فردای جنبش دانشجویی در ایران» ، مهمترین كتابی است كه در این پژوهش (در هر سه فصل) از آن استفاده شده است.