فلسفه زیبایی شناسی
فلسفههایی كه در اوایل دورة مدرن ، ایدههای مربوط به هنر زیبا و حوزة مشخص ارزش زیباییشناسانه را توسعه دادند، تبدیل به متون بنیادین نظریة زیبایی شناسی معاصر شدند، و در این مقاله به ملاحظة برخی از تأثیرگذارترین آنها می پردازیم خواهیم دید كه این نظریهها با وارد كردن تفاوتهای مربوط به جنسیت به مفاهیمی همچون زیبایی ، والایی، لذت، و خود زیبایی شناسی |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
زیبایی شناسی[1]
«زیبایی شناسی» واژهای است ابداع شده توسط فیلسوفان برای مشخص كردن یك نوع تجربه كه هیچ واژة رسایی در زبان بومی[2] برای آن وجود نداشته است.]1[ هنگامی كه واژة «زیبایی شناسی» برای اولین بار در فلسفةآلمانی در قرن هجدهم به كار گرفته شده، ] این واژه[ اشارهای بود به آن سطحی از شناخت كه توسط آن شخص از تجربة حسی بی واسطه و پیش از انتزاع عقلانی، دریافتی حاصل می كند كه سازماندهندة آگاهی به طور كلی است. ولیكن این واژه به سرعت مورد تجدید نظر قرار گرفت تا بیشتر در اشاره به دریافتی مشخص كه شامل تجربهای نیرومند از زیبایی می شود، به كار رود.
بیواسطه بودن، یكتایی، و صمیمیت تجربة حسی و زیبایی بیشتر شهودی جزئی را نشان میدهد تا دانش كلی. با شكلگیری نظریههای مختلف در توضیح ایدة یك حوزةمخصوص به لذت زیبایی شناسانه، این واژه ] زیبایی شناسی[ به تدریج ( در قرن نوزدهم) تبدیل به علامت مشخصهای[3] برای یك محدودة مجزا از مطالعات فلسفی شد: علم زیبایی شناسی[4]. مصادف شدن این نامگذاری[5] با پیشرفت نظریه، بعضی از دانشپژوهان را به ابراز عقیدهای مبنی بر شكلگیری علم زیبایی شناسی در قرن هجدهم وا داشته است، عقیدهای كه می تواند افراطی نیز تلقی شود. هر چند در این دوره شاهد مباحث عمیقی در مورد لذت و موضوعات ] مربوط به[ لذت هستیم كه بسیاری از رهیافتهای مدرن به سوی درك نقادانه و به سوی هنر را پیریزی كردهاند.
اگر شخص واژة كلاسیك مورد تصویب زیبایی شناسی یعنی ] واژة[ زیبایی[6] را مورد مطالعه قرار دهد، نقش محوری لذت در نظریة زیبایی شناسی به سادگی فهمیده میشود. زیبایی چیست؟ این مسأله همواره حالتی معما گونه داشته است، چرا كه اشیایی كه زیبا دانسته میشوند چنان متنوعند كه به سختی میتوان یك كیفیت واحد كه جملگی در آن مشترك باشند را تعیین كرد. یك شعر زیباست ، یك قو زیباست، چنان كه یك ترانه، یك رفتار، یك انسان ] نفر[ نیز جملگی زیبا هستند. بعضی از فیلسوفان، مشخصاً افلاطون، بر این عقیده استوار بودهاند كه «زیبایی» آن كیفیتی است كه تمام این اشیاء آن را دار هستند و به مدد آن زیبا دانسته میشوند. ]2[