ایران در روزگار نو
مقدمهای بر تحقیق تاریخ ایران در روزگار نو تاریخ ایران تاریخی بس كهن است كه با گذاشتن قرنها از آن و سپری كردن فراز و نشیبهای بیشمار دارای قدمت و سابقهای بس با ارزش است و جزء بزرگترین تمدنها در میان تمدنهای جهان باستان به شمار میآید تاریخ ایران علاوه بر نشیبهای زیاد و فراوان دارای فرازهای بیشماری هم بوده است بطور مثال زمانیكه غرب در قرون وس |
دسته بندی | تاریخ |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
اگر بخواهیم علتهای عقبماندگی ایران را ریشه یابی و وقایع تاریخی را تحلیل و بررسی كنیم با توجه بر آنچه در نتیجه تحقیق و بررسی سالیان متمادی اساتید بزرگ تاریخ و بزرگان این علم بدست آمده و از آثار پیشینان به جا مانده حاكی از علتهای متفاوتی است از جمله آنها و مهمترینشان نوع حكومت ایران است كه حكومتی استبدادی و دیكتاتوری بوده و فقط یك فرد بر جامعه سلطنت و حكومت میكرده در حالیكه در غرب جمهوری برقرار بود و حكومت دموكراسی بود و فرد به حكومت نمیرسید مگر با آراء مردم و حكومت مردم بر مردم در جامعه حاكم جاری بود.
در حالیكه نه فقط در ایران آن روزگار بلكه در ایران اواخر قرن بیستم و اوایل بیست ویكم هم فرد نه تنها رای نمیداد بلكه به عنوان بك انسان هم مورد توجه نبود.
این فقط یكی از علل بود ولی با ورق زدن تاریخ ایران چه تاریخ معاصر و چه تاریخ باستان به پیشینة این ایران عظیم پی خواهیم برد ولی افسوس كه قدر و ارزش و تجربهای كه باید از این تاریخ گرفت حاكمان مطلقه و جبار شناخته نشد و بها داده نشده.
در این تحقیق چند صفحهای به نزدیكترین وقایع از لحاظ زمانی به تاریخ كشورمان میپردازیم كه هنوز هم آثار آن در جامعه وجود دارد.
با نگاهی اجمالی به تاریخ ادبیات كودكانه ایران به برخی وقایع تاریخ ایران از سال 1305 كه مهمترین وقایع آن روی كار آمدن وضاخان و ورود آمریكاییها و اعمال نفوذشان در سیاست ایران، ملی شدن صنعت نفت در ایران میپردازیم.
با پایان گرفتن نخستین جنگ جهانی، روزگار ایران رو به آشفتگی و نابهسامانی گذاشت. در سرزمینهای دور از مراكز، گرایشهای جدایی خواهانه از دولت پدید آمده بود.
این وضع منجر به ایجاد هرج ومرج و نابهسامانی در وضع اقتصادی و ناامنی شده بود.
در روسیه به تازگی انقلاب بلشویكی رخ داده بود و پیآمدهای آن ایران هم دچار كرده بود. دگرگونی در ساختار سیاسی تركیه، عثمانی و تكه پارهشدن سرزمینهای عربی اوضاع سیاسی خاورمیانه را بیش از پیش تیره میكرد.
به گفته ابراهیم مكی: اصلاح از راه عادی ممكن نبود فكر كودتا در سرهای اصلاح طلب دورمیزد و افكار آنها متوجه نیرویی بود تا از غیب فرا برسد و به این اوضاع آشفته و نابهسامان و ناامن جانی و مالی سامانی بدهد در همین زمان بودكه شخصیتهای بزرگی همچون آیتالله، مدرس، سیدضیاء سرداراسعد و نصرتالدوله به فكر كودتا افتادند.
در همین زمان رضاخان میرپنج افسر قزاق به یاری سید ضیاء الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد كه هر دو از عمال دولت انگلیس بودند برای سامان دادن به اوضاع پایتخت از قزوین حركت كردند و سوم اسفند 1299 ش به تهران رسیدند.
احمدشاه قاجار این كودتا را به رسمیت شناخت، رضاخان را سردار سپه معرفی كرد، پنجم اسفند هم با نخست وزیر سید ضیاء الدین طباطبایی موافقت كرد.
كودتاچیان در پی اوضاع نابسامان به مردم نوید برقراری آرامش و امنیت دادند.