آیین گفتگو میان ایرانیان باستان
«در سر تا سر شاهنامه دیده میشود كه شنوندگان، در هنگام سخنگویی سخنران هیچ بر زبان نمیآورند، تا آنكه گفتار او به پایان رسد آنگاه اگر بایسته مینمود به سخن وی پاسخ میدادند و بر همین بنیاد است كه سعدی میگوید سخن را سر است ای برادر و بن نیاید كسی در میان سخن و چنین است كه در داستان رستم و اسفندیار، در گفتاری كه اسفندیار در ستایش از پهلوانی و نژا |
دسته بندی | تاریخ |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
«تا اینجا دیدیم كه ایرانیان در میان سخنان دیگران گستاخوار سخن نمیگفتند و همواره شنونده از روی آیین آزادگی درنگ میكرد تا دیگری سخن خویش را به پایان ببرد و این گفتار اسفندیار نیز نشان میدهد كه دست بلند كردن و دستوری خواستن برای سخن گفتن نیز از آئینهای دلپذیر ایرانیان باستان بوده است كه گوینده، خود به شنونده میگوید كه میتوانی در میان گفتار من دست بلند كنی و از من بخواهی تا گفتار خود را ببرم و تو در میان سخن من اندرآیی و نادرستی گفتار من را بنمایی.»[1]
2- آئین دادن رونما برای دیدن دیدار اروس:
در داستان زال و رودابه آنجا كه كنیزان رودابه به در شكارگاه به زال برمیخورند و سپس به نزد رودابه میآیند رودابه به آنها میگوید كه:
رخ من بپیشش بیاراستید |
|
بگفتید و از پس بها خواستید |
(هنگامی كه چهره اروس را به داماد نشان میدادند، رونما میگرفتند، و این كار هنوز در بسیاری از روستاهای ایران و نیز در تاجیكستان و افغانستان به آئین است).[2]