رضایت شغلی
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، از میان همه مفاهیمیكه روانشناسان و متخصصان رفتار سازمانی و مدیریت در موقعیتهای سازمانی مختلف مطالعه كرده اند، رضایت شغلی از مهم ترین زمینه های پژوهشی بوده است به همین دلیل دیدگاه ها و مفهوم سازی های متعدد و گاه متناقض درباره آن شكل گرفته و توسعه یافته است این مفهوم تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
درباره رضایت شغلی نظریه های گوناگونی ارائه شده است اما میتوان گفت تعالی آنها رضایت شغلی را بر پایه این سه محور قرار میدهند:
1- توقعات و انتظارات افراد در زمینه موقعیتهای واقعی، 2- میزان بر آورده شدن نیازهای جسمیو روانی، و 3- سطح ابقای ارزشهای مهم ( نیوتن و كینان[1]، 1991). از این رو عوامل متعدد و متنوعی زمینه ساز و ایجاد كننده رضایت شغلی میباشند. این عوامل را میتوان از ویژگیهای شخصیتی، احساسات عاطفی و حالتهای هیجانی كه جنبه های درونی نامیده میشود تا شرایط و ویژگیهای سازمانی، اجتماعی و فرهنگی كه جنبه های بیرونی به حساب میآید، مرتب كرد ( تت و مییر[2]، 1993). در زیر به تعدادی از این تعاریف اشاره میگردد.
تعاریف رضایت شغلی :
رضایت شغلی از دیدگاه های گوناگون تعریف نموده اند كه ذیلاً به چند مورد اشاره میشود:
- مطالعه رسمیرضایت شغلی با مطالعات هاثورن[3] در اوایل دهه 1930 شروع و از آن پس بطور گسترده مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت در اصل رضایت شغلی به این دلیل اهمیت یافت كه طرفداران اولیه رویكرد روابط انسانی، مدیران را قانع كردند كه كارگر خوشحال، كارگر سود آور است.
- تلاش كلاسیكها برای تعریف رضایت شغلی در سال 1953 توسط رابرت هاپاك[4] انجام شد. وی میگوید رضایت شغلی مفهومیپیچیده و چند بعدی است كه با عوامل روانی، اجتماعی و جسمانی ارتباط دارد. تنها یك عامل موجب رضایت شغلی نمیشود. فرد با تاكیدی كه به عوامل مختلف از قبیل میزان درآمد، ارزش اجتماعی شغل، شرایط محیط كار و اشتغال در زمانهای متفاوت دارد به طرق گوناگون از شغلش احساس رضایت میكند ( هوی و میسكل، 1371، ص276).
- شرتزر[5] معتقد است رضایت شغلی به معنای دوست داشتن وظایف مورد لزوم یك شغل، شرایطی كه در آن كار انجام میگیرد و پاداشی كه برای انجام آن دریافت میشود و اینكه نیازهایش تا چه حدودی با انجام فعالیتهای شغلش برآورده میشود.
- هرسی و بلانچارد[6] معتقدند رضایت شغلی تابعی است از سازگاری انتظارات سازمانی با نیازهای سرشت كلی فرد، در حالی كه این دو توافق و تعادل داشته باشند، رفتار بطور همزمان برآورنده انتظارات سازمان و نیازهای فرد است یعنی اثر بخشی و رضایت تواماً حاصل میگردند.
- ویكتورو روم[7] میگوید رضایت شغلی یك نوع برداشت ذهنی است كه فرد نسبت به شغل خود دارد و انجام یك نوع رفتار سازمانی است.
بنابراین رضایت و انجام كار در اثر عوامل كاملاً متفاوت بوجود میآیند.
- هایلین[8](1966)، میگوید كه رضامندی شغلی یك پدیده احساسی است كه یك كارمند درباره شغل خود میتواند بدست آورد. بنابراین رضایت شغلی زمانی حاصل میشود كه كاركنان از طبیعت كار خود رضایت داشته باشند از حقوق و مزایای خود راضی باشند، فرصتهای مناسبی برای ارتقا و ترفیع داشته باشند و از همكاران و سرپرستان خود نیز راضی باشند. لذا رضایت شغلی یك پدیده فردی است.