پیوند با خدا (نماز)
مقدمه عصر حاضر با اینكه در مقایسه با قرون گذشته عصر بالندگی علوم و فنون به شمار میرود و انسان در رابطه با طبیعت بسیاری از رموز آن را عیان نموده و موانع و مشكلاتی را كه در طی سالها و قرون متمادی مبتلا به آن بوده برطرف ساخته لیكن با كاربرد دستمایه های علمی و دستاوردهای حاصل از آن در امور دنیوی و بهره جویی از آن در مسیر غرور نفسانی، متأسفانه در بعد |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 78 |
عصر حاضر با اینكه در مقایسه با قرون گذشته عصر بالندگی علوم و فنون به شمار میرود و انسان در رابطه با طبیعت بسیاری از رموز آن را عیان نموده و موانع و مشكلاتی را كه در طی سالها و قرون متمادی مبتلا به آن بوده برطرف ساخته لیكن با كاربرد دستمایه های علمی و دستاوردهای حاصل از آن در امور دنیوی و بهره جویی از آن در مسیر غرور نفسانی، متأسفانه در بعدی معنوی از كشف اسرار فطری و رموز متعالی وجود خود غافل مانده و با واژگونه جلوه دادن مبانی اعتقادی و ارزشهای معنوی و اخلاقی عصر تاریكی را برای خود رقم زده و تحت تأثیر جاذبه های ساختگی، خواسته یا ناخواسته گوهر وجود خومد را طعمه خسران زمان قرار داده به طوریكه سازواره علایق و گرایش ها و جاذبه ها و اهتمام عمومی با سازماندهی تبلیغات فرهنگی رسانه ای و آموزشی در سطحی بسیار وسیع و جهانی بشر را به اتصال به دنیا و انفصال از عقبی یعنی به سوی مرگ معنوی سوق می دهد و یا با تأثیرپذیری از این معنا همه تلاش ها و برنامه ریزی ها و معیارها در جهت تحقق اهداف حیات مادی و مطلوبهای نفس و تن خلاصه می شود و اهم امكانات اجتماعی و اقتصادی فرهنگی و قوانین در روابط بینالملل بر محوریت آن ترسیم می گردد و پیوسته با هموار نمودن مسیر از طریق سیاستگذاریهای علمی و حساب شده و با بهره جویی از یافته های روانشناسی و جامعه شناسی و تبلیغاتی در ارزش گذاری به امور دنیوی و لذت طلبی مادی نوع بشر را به سوی ظاهرگرایی و استیلای شهوات و حاكمیت امیال جسمانی و عبودیت تن دعوت می كنند و با به كارگیری ترفندها و شیوههای گوناگون ارزش های دینی و اخلاقی را بیرنگ می سازند و هرزگی و بیهودگی و عیاشی و كامجویی جسمانی و نفسانی را در همه ابعادش توسعه می دهند و انسان را در بند تن و حیوانیت خود به اسارت می كشند و سعی بر این دارند كه حیات دینی و اخلاق را از قلوب و متن زندگی مردم خصوصاً نسلهای آینده به تدریج بزدایند و احمقانه تر اینكه راه نجات و رستگاری و آزادی بشر را در گسستن او از ارزشها و باورهای دینی و اخلاق منبعث از آن تعریف میكنند و با پوشش نهادن به جنبه اصلی وجود انسان و تعطیل كردن استعدادهای متعالی و با جلوگیر شدن از رشد وارستگی های انسانی چون امانت و صداقت و عزت و مردانگی و شرافت اخلاقی منبعث از فطرت دینی او را با مرگ معنوی مواجه نموده و به حیوان دست آموزی كه به خاطر طعمه رام و در زیر سلطه قرار گیرد مبدل سازند.
واقعیت این است كه انسان از خود گمشده عصر حاضر، در این غریبیستان خاكسار در میان انبوهی از پی آوردهای علم و فن و در كنار این سفره پربركت طبیعت كه ایثارگرانه و صادقانه همه نعماتش را در اختیارش قرار داده بیش از هر زمان دیگر با احساس تشویش و ناامنی و اضطراب مواجه است و با گسسته شدن پیوندهای عاطفی و بریده شدن رشته های اخلاقی و از بین رفتن روح اعتماد و اعتقاد و جایگزین شدن یك حالت تعاون جهانی اما با رنگ سیاسی كه مبنای آن بر نیرنگ و بردن گوی سبقت از دیگریست و نوعی جدال برای تصاحب و تسلط بیشتر ولو اینكه در غالب اشكالش از ظاهری مسالمتآمیز نیز برخوردار است ذهن انسان را مشوش نموده به گونه ای كه بیش از همه از مصائبی كه به وسیله همنوع خود ایجاد شده در هراس است و تمام سعیش صرف آن می شود تا خود را به طرقی از خطر مصون نگه دارد و اگر در گذشته های دور انسان خوف درندگان را در دل داشت، اكنون از آنچه كه از سوی همنوعش متوجه اوست میترسد با اینكه درمان بیشتر دردها را یافته است. لیكن به علت مبتلا شدن به بیماری حرص و غرور و دنیازدگی نفسانی، اخلاقی و دین را بر كنار نهاده و از خود و یافته های خود در طبیعت، بیماری مهلكی را برای خود و زیستگاهش فراهم آورده است، گرچه ظواهر زندگی پرطمطراق و زیبا و آباد جلوه می كند.