شناخت پیدا كردن نسبت به نگرش مردان در مورد خشونت علیه زنان
مقدمه آسیب ناشی از خشونت شوهران از فشارهایی است كه بر زنان وارد می شود نگاهی سریع و گذار به به تاریخ نشان دهندة عظمت آلام و مصائبی است كه به واسطه خشونت مردانه ایجاد شده است اینگونه خشونت در جنگها ، شكنجه ها و ارتكاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و كودكان نمود دارد ضرب و شتم زنان در عین ارزش تلقی شدن در جوامع متداولترین شكل خشونت فیزیكی |
دسته بندی | روانشناسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 92 |
خانواده عوامل شخصی بیولوژیكی می باشد .
الگوهای فرهنگی تاریخی نه تنها خشونت مردان را تحریم نكرده بلكه آن را تشویق نموده است هر چه از نظر فرهنگی خشونت پذیرفته تر باشد و مورد تشویق قرار گیرد در نتیجه این نگرش در مردان برای اعمال خشونت تقویت می شود و نتیجه آن اعمال خشونت توسط مردان در انواع گوناگون علیه زنان می باشد . تا زمانی كه فرهنگ جامعه تغییر نكند و نگرش مردان نسبت بر خشونت علیه زنان تغییر نكند پدیدة خشونت علیه زنان ادامه خواهد داشت .
متأسفانه در جامعه كنونی ما هنوز خشونت علیه زنان به وسیلة آداب و رسوم ، نگرشهای سنتی و تفاسیر مذهبی توجیه می شود تا حد زیادی این واقعیت پنهان نگه داشته می شود . حتی خود زنان نیز بر اثر فشارهای سنتی هزاران ساله این واقعیت را به عنوان سرنوشت گریز ناپذیر خود پذیرفته اند و برای بسیاری از زنان این مسئله عادی تقلی می شود .
بنابراین در درجة اول باید فرهنگ ما تغییر كند و بالتبع آن نگرش افراد نسبت به خشونت علیه زنان تغییر كند .
در این تحقیق به این سؤال پرداخته شده است كه نگرش مردان معلم شاغل شهر تویسركان نسبت به خشونت علیه زنان چگونه است ؟
بیان مسئله
پدیدة خشونت علیه زنان در خانواده بخشی از مجموعه عناصری است كه در جامعه شناسی تحت عنوان رویة تاریك زندگی خانوادگی مورد بحث قرار می گیرد . از واژه تاریك دو مفهوم مستفاد می شود . اول مجموعه عناصری نامطلوب در این نهاد بنیادی جامعة بشری كه در مقابل مزایای بی شمار خانواده قرار می گیرند و متأسفانه آنها نیز بی شمارند ، به همین علت یك رویة سكّة درخشان خانواده را تاریك می كنند . مواردی چون تبعیضهای ناشی از جنسیت بالحاظ كردن جنبه های فیزیولوژیك ، بیولوژیك ، فرهنگی ، اجتماعی شامل بی مهری ، پیمان شكنی ، مشاجرات مزمن ، اعمال خشونت به طرق مختلف من جمله ضرب و شتم فیزیكی زنان در این زمره اند . مفهوم دوم واژة تاریك در سایه قرار گرفتن و دور از دید واقع شدن این پدیده های نامطلوب است . به طور نسبی از خانواده به عنوان حریم مقدس و كانون گرم یاد می شود كه پاسخگوی بسیاری از نیازهای اساسی بشر است و شاید به سبب همین ویژگیها « حرمت و تقدس » جنبه های آزار دهندة آن در مقایسه با دیگر معضلات بشری كمتر بیان شده است و در نتیجه كمتر مورد بحث قرار گرفته است .
عوامل گوناگون به خشونت علیه زنان دامن می زند .
بسیاری از بدرفتاریها نه برای مردان و نه برای زنان و نه حتی برای قانون گذاران ، بدرفتاری محسوب نمی شود . بلكه حق مرد بر زن به حساب می آید . از جمله اجازه كار زن و تحصیل و ازدواج بیرون رفتن از خانه و … كه چنین نگرشی از عوامل موثر در گسترش بدرفتاری و خشونت علیه زنان می باشد . چرا كه بر اساس چنین نگرشی مرد حق دارد كه مانع از كار تحصیل رفت و آمد زن با سایرین شود و زن حق مخالفت با مرد را ندارد چرا كه تصمیم گیرنده اصلی مرد خانواده ا ست . هر چه او بگوید باید اجرا شود و اگر به حرفهایش گوش داده نشود و از اوامر او سرپیچی شود مرد حق دارد اعمال خشونت كند . و هیچ كس او را از این كار منع نمی كند چرا كه از دید دیگران زن مقصر است . زن باعث عصبانیت شوهر شده و مجازات او اشكالی ندارد . چنین نگرشی در طی قرنها به مردان اجازه داده است كه بر سونوشت زن حاكم باشند و اگر زن خلاف ارادة او رفتار كرد مستحق كتك است و باید آن را متحمل كند و دم بر نیاورد و آبروی شوهر را حفظ كند و به حرفهای شوهر اگر چه ظالمانه باشد گوش دهد . تقویت نگرشهای سوختن و ساختن و تقبیح مقابله زن با شرایط تحمیلی زندگی و نافرمانی در برابر مرد باعث افزایش قدرت مرد و تشویق و تأیید او برای اعمال خشونت می باشد كه ریشه این نگرشها را باید در فرهنگ جامعه جستجو كرد . فرهنگها از جمله عواملی هستند كه در تقویت این نگرشها مؤثرند .
در این تحقیق به بررسی نگرش مردان نسبت به خشونت علیه زنان پرداخته شده است تا مشخص شود كه آیا نگرش مردان جامعه آماری ( معلمان ) نگرشی خشونت آمیز است یا خیر . به این دلیل جامعه آماری معلمان را در نظر گرفته ایم چرا كه معلّمان قشر تحصیل كرده جامعه می باشند و انتظار می رود كه نگرش آنان نسبت به خشونت نگرشی منفی باشد یا دست كم نگرشی معتدل باشد .
اهمیت موضوع
از آنجا كه خانواده هسته اصلی تشكیل دهندة جامعه می باشد و از آنجائی كه سلامت و بقاء جامعه بستگی به سلامت و بقاء خانواده دارد . پس محیط خانواده باید محیطی سالم و عاری از خشونت نسبت به زنان و كودكان باشد چرا كه زنان پایه و بقای زندگی خانوادگی می باشند و آسیب رساندن به آنان به معنای تقویت پایة خانواده و بالتبع جامعه خواهد بود خشونت نسبت به زنان ناشی از نگرشهای سنتی و اقتدار گرایانه می باشد و تا زمانی كه این پدیده ناشناخته باشد نمی توان به حل خشونت علیه زنان كمك كرد . شناخت و آگاهی نسبت به نگرش مردان دربارة خشونت علیه زنان به ما كمك می كند كه بفهمیم كه آیا هنوز جامعه ما فرهنگ ما ساختار اقتصادی و آموزش و پرورش ما این نگرش را در مردان تقویت می كنند و تأیید می كنند یا این نگرش را تعدیل
كرده اند .