سكولاریسم وآسیبشناسیفرهنگی واجتماعینسلها
آنچه كه امروز بعنوان صفت ممیزة غرب از مشرق زمین قلمداد میگردد یعنی تفكر سكولاریسم، در ابتدای امر مكتبی الحادی نبوده اما بعدها در اثر همكاری این مكتب با جنبشهای ضد دینی اواخر قرن نوزدهم از طریق آثار چارلز برادلو سكولاریسم عموماً بصورت تز جداسازی دین از دولت نمایان گردیده و با مفهوم فرانسوی لیزاسیون به معنای سیاست خارج ساختن امور از كنترل دولت كه |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 113 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
- بررسی مفهومی دنیاگرایی (Secularism)
مقطعی از قرن یا میان دور (Generation) مفاهیم تحت الفظی هستند كه برای واژه secular از ریشه لاتین seculumبرگزیده شده است. در فرهنگ تفكر اجتماعی بیان شده كه:
سكولاریسم secularism مكتبی است كه می كوشد تا مجموع اصولی برای رفتار انسانی مبتنی بر تجربه و معرفت عقلانی، در برابر رفتار مبتنی بر ماوراء الطبیعه و الاهیات ایجاد كند.
همچنین در فرهنگ علوم سیاسی، سكولاریسم را به معنای جدایی سیاست از دین، جدایی انگاری دین و دولت، اعتقاد به انتقال مرجعیت از نهادهای دینی به اشخاص و یا سازمانهای غیردینی آورده اند.
بنیانگذار بزرگ مكتب سكولاریسم هولیواك[1] بود كه در خانوادهای مذهبی از قشر صنعتگر بدنیا آمد و بعدها از حملة اعضای هیأت تبلیغی اجتماعی اوئنی شد و خود از پایهگذاران سكولاریسم گردید.
در زبان عربی نیز دو واژه العلمانیه و العلمانیه را برای تبیین سكولاریسم قرار دادهاند. اما همانگونه كه از تعداد واژگان پیداست اختلاف قرائت بحثهای بسیاری را بین متفكران عرب پدید آورده است.
طرفداران ترجمان العلمانیه، به بعد علمگرایی سكولاریسم توجه و آن را مشتق از علم میدانند و سكولاریسم را علمگرایی تعبیر كردهاند و با این تعبیر علمانی را شامل كسی می دانند كه به امكان معرفت اخلاقی یا دینی معتقد نبوده و گرایش به الگو قرار دادن علوم طبیعی و تجربی برای انواع شناخت دارند.
طرفداران ترجمان العُلمُانیه، به بعد عالم و دنیاگرایی سكولاریسم توجه و علمانیه را مصداق نقش انسان در عالم دانسته و بر استقلال عقل در تمام عرصههایی كه نماد یابد صححه میگذارند.
البته جان كین در خصوص این اختلاف قرائت بر این باور است كه فقدان اصطلاحی در زبان عربی برای وصف سكولاریسم، سكولاریته و سكولار باعث اختلاف شده است.
2- تعریف سكولاریسم
از سكولاریسم دو دسته تعریف ارائه شده است:
تعاریف مبتنی بر نتایج و هدفهای سكولاریسم
تعریف سكولاریسم
تعاریف مبتنی بر مبانی فكری و فلسفی سكولاریسم
مثلا ماكس وبر آلمانی معتقد است:
آنجا كه جامعة دینی از جامعه سیاسی جدا گردیده بصورتی كه دولت حق هیچ گونه اعمال قدرتی در امور كلیسا را نداشته و بلعكس كلیسا نیز حق هیچ گونه دخالتی در امور سیاسی را نداشته باشد مفهوم سكولاریسم تبلور مییابد.
این تعریف بر مبنای نتایج كاركردی سكولاریسم و هدفهای آن تبیین شده است در صورتیكه حلیم بركات در كتاب “المجتمع العربی المعاصر” بیان میكند كه:
سكولاریسم نظامی عقلانی است كه روابط بین افراد ، گروهها و موسسات را با نهاد دولت بر اساس مبادی و احكام عمومی كه متضمن تساوی افراد جامعه در قبال آن است تضمین می كند همچنین وی نه ویژگی را برای سكولاریسم با این تعریف قائل است كه عبارتند از:
1- جدایی دین از دولت
2- طرد قوم گرایی و طایفه گری سیاسی
3- برقراری مساوات بین افراد ملت، علیرغم اختلاف دینی كه محاكم مدنی عمومی آن را تضمین می كند.
4- تساوی بین زن و مرد در قانون و احوال شخصی
5- منشاء قانونگذاری، جامعه است كه بر اساس نیازها و مشكلات قانون وضع میكند.
6- حاكمیت و مشروعیت حكومت از ملت است.
7- منزلت داشتن فرهنگ علمی و عقلانی
8- به رسمیت شناختن حقوق مذاهب و قومیتهای دینی گوناگون
9- آزادی دین از سیطرة دولت و دولت از سیطره دین
ب: زمینههای پیدایش سكولاریسم
1- زمینههای فكری:
A – نهضت علمی
B – علم و فنآوری
2- وقایع اجتماعی
3- زمینههای فرهنگی:
A - كلیسا و عملكرد آن
B – نهضت اصلاح دینی
(Reformation)
معانی شش گانه سكولاریزاسیون
آقای شاینر در مقالهای به نام The sociology of Religion به شش معنی از سكولاریزاسیون اشاره مینماید كه عبارتند از:
1- افول دین:
در این تعریف جامعة بیدین جامعهای است كه نمادهای مورد قبول گذشته و نهادها و عقاید پیشین، اعتبار و نفوذ خود را از دست داده و در نقطة اوج دنیایی شدن قرار گرفتهاند.
2- سازگاری با این جهان:
در این معنی گروه مذهبی یا جامعهای كه بطور دینی شكل یافته توجهش را از ماوراء برگردانده و بیشتر به این جهان متمایل است.
نقطة اوج سكولاریزاسیون در این معنی عبارتست از جامعهای كه بوسیله وظایف عملی این جهانی پرشده و گروه دینی آن، از دیگر گروههای اجتماعی متمایز نباشد.
3- عدم دل مشغولی به دین:
در این شكل جامعه خود را از درك مذهبی كه قبلاً هویت آن را شكل داده مجزا كرده تا خود را به صورت واقعیت مستقل رسمیت بخشد و در نتیجه مذهب را به زندگی خصوصی محدود كرد.
در نقطة اوج چنین جامعة سكولاریستی در جامعه فقط ادیانی در محدودة گروههای دینی حضور داشته و ادیان حاضر نیز با خصلت كاملاً درونی كه تقریباً خنثی بوده و بر نهادهای اجتماعی بیتأثیر است و كنشهای جمعی نیز تأثیرپذیری از آن ندارد.
هانا آرنت در كتاب “بین گذشته و آینده”، دنیایی شدن را به جدایی دین و سیاست تعریف كرده است.