بررسی تأثیر معلولیت جسمی – حركتی نوجوانان دختر
تردیدی نیست كه مهمترین نقشی كه والدین میتوانند در تربیت كودكان خود ایفا كنند، پرورش توانایی خلاقیت آنهاست زیرا خلاقیت به نحوی بلامنازع عامل كلیه پیشرفتهای بشری است و امكان بروز خلاقیت افراد وقتی مهارتها وانگیزه خلاقیت در كودكی پرورش یابد، بسیار بیشتر است شاید از آن مهمتر این واقعیت است كه، چنان كه بسیاری از روانشناسان تأكید دارند، خلاقیت و صلا |
دسته بندی | علوم پزشکی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 295 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 66 |
برای كودك خود نوعی تصویر ذهنی از آنچه میخواهد شود به دست آورید. تصویری از بزرگسالی كودك كه با ویژگیهای سازگار باشد. تصویی كه او با شور و شوق درونی آن را به مرحله عمل درآورد آنچه باید تأكید گردد، آن است كه تحمیل علائق پدر و مادر بر كودك به هیچ شكل منجر به نیل دستاوردهای اخلاق نخواهد گردید.
به منظور راهنمایی والدین و مربیان در شناسایی خلاقیت كودكان درهر زمینه به تفصیل سه جزء متشكله خلاقیت را كه بعارت از مهارت در زمینه مربوط، مهارتهای تفكر و رفتار و عملكرد خلاق و انگیزه درونی است.
افراد در خلاقترین شرایط خود قرار خواهند داشت اگر در درجه اول به علت علاقه، لذت، رضایت حاصله و چالش كار مبادرت به انجام كاری میكنند و نه از طریق فشار خارجی یعنی انگیزه برونی این اصل را اصل انگیزه درونی خلاقیت مینامند.
خلاقیت واقعی بدون قدری شور و هیجان غیرممكن است.
(مترجمین: دكتر حسن قاسمزاده، پروین عظیمی)
پیشرفت بشریت با خلاقیت پیوندی محكم دارد. باید بتوان به چیزهای نو دست پیدا كرد و روشهای اندیشههایی را جستجو كرد كه آدمی را در موقعیتهای اضطراری یاری دهد و راههای تازهای را برای شناختن و بارورتر كردن آفرینش پیش پای او بگذارد. خلاقیت در همه زمینههای فعالیت انسانی لازم است از دانش و كارهای مهندسی گرفته تا ادبیات. آنها كه امروز در مدارس درس می خوانند به عنوان كارگر، نظامی، مهندس، دانشمند، طبیب و … زندگی مستقل خود را آغاز میكنند.
این كودكان و نوجوانان امروز نه تنها باید دستآوردهای گذشته و دانش و فرهنگ فعلی جامعه را حفظ كنند بلكه باید استعداد این را نیز داشته باشند كه آنها را به پیش ببرد و
تكامل بخشد.
در عصر ما در سطح ملی و بینالمللی چه از نظر معلم و چه از نظر دانشآموز همهجا با اندیشههای واحدی برخورد میكنیم كه همان اقتضای زمان ما یعنی تخیل، اختراع، ابتكار و خلاقیت است. مطمئناً همیشه افراد خلاق وجود داشتهاند، اما قرن بیستم هم از جهت لزوم آمادگی و هم از جهت حفظ وفاداری به انسان در مقابل دنیای ماشینی چنین ایجاب میكند كه تمام قوای خلاقیت سازندهای را كه بالقوه در افراد بشر وجود دارد به كار گرفته شود.
بیشك یكی از زیباترین ویژگیهای انسان قدرت آفرینندگی و خلاقیت است به واسطه همین ویژگی است كه انسان میتواند اهداف آرمانگرایانه خود را پدید آورد و تواناییهای خود را شكوفا سازد، آنچه پیش از آن در مورد خلاقیت تصور میشد، براساس نگرش نبوغآمیز بنا شده بود و طبق این نگرش، خلاقیت به افراد تعلق داشت، افرادی كه نبوغ استثنایی برخوردار بودند و توانایی ذهنی آنان فراتر از مردم عادی به شمار میرفت.
بنابراین خلاقیت موهبتی آسمانی پنداشته میشد كه صرفاً در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته است و همین افراد خاص كه دارای خلاقیت هستند در شرایط مختلف آن را از خود بروز دهند وهمین افراد هستند كه به اختراعات و اكتشافات نائل میشوند. با فراگیر شدن منطقگرایی اكثر باورهای انتزاعی و همینطور امور ما بعدالطبیعه دستخوش دگرگونیهای عدیدهای شد.
مقولهی خلاقیت و سایر قابلیتهای فكری نیز در همین راستا مورد بررسی دقیق دانشمندان قرار گرفت و با بررسی طیف وسیعی از نمونههای مختلف نتایج بسیار جالبی بدست آمد كه با آنچه تاكنون پنداشته میشد تفاوت عمدهای دارد.
در مورد آموزش تا خلاقیت بخش مهمی از دورههای (تفكر خلاقانه) است كه این تفكر در نتیجه فرآیندهای استثنایی تفكر بروز میكند كه تا حدودی با تفكر عادی كه ما در فعالیتهای روزانه خود به كار میبریم متفاوت است.