هنرمند كیست؟ (بحثی پیرامون خلاقیت)
به نظر میرسد كوشش برای پیدا كردن جامعی مشترك برای انواع بسیار گوناگون هنرمند، همان اندازه بینتیجه است كه كوشش برای پیدا كردن جامع مشترك برای فعالیتةای متنوعو عقل و نبوغهای متنوع و لذیذ و آلام بسیار گوناگون لذا ما در این مبحث هرگز درصدد آن نیستیم كه یك تعریف جامع و مانع كامل ( حد تام) برای هنرمند مطرح نماییم آنچه كه ما در این مبحث درباره « هنرم |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 5 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
گروه دوم: هنرمندان حرفهای، اینان كسانی هستند كه فعالیتهای هنری خواه فكری و عضلانی را پیشة خود ساختهاند و با درجاتی مختلف از مهارت و هوش استعداد در قلمرو هنر اشتغال میورزند. معمولاً انگیزهها و اهداف این گروه از هنرمندان در خود تكنیك هنر تجلی می نمایند. این گروه به نوبة خود به دو دسته تقسیم میشوند:د
دسته یكم: گروه حرفهای محض كه چیزی جز همان اصول و مبانی و قضایا و هویت كار هنری كه به دست دادهاند، در دیدگاه خود ندارند. اینان اگر ابداعی هم داشته باشند جزئی بوده و توانایی سازندگیهای مهم و اساسی را دارا نیستند این گونه فعالیت در هنرمندان است كه در فلسفة امروزی مغرب زمین مشاهده می شود كه بجای اصلاح فلاسفه، اصلاح كارمندان فلسفه برای آنان شایستهتر میباشد.
دسته دوم: گروه دارای منشس ه نری افراد این گروه از هنرمندان ، عنصری فعال در درونشان به نام منش به وجود میآید كه منش هنری نامیده میشود ( همانطوریكه كه در درون گروهی از قضاوت، منش قصضایی و در گروهی از سیاستمداران منش سیاسی و در گروهی از مدیران منش میدیریت بوجود میآید) و عینكی خاص به چشمان آنان می زند تفاوت میان این دسته كه دارای منش هنری هستدئ و دئسته یكم در اینست كهخ میتوانند از حدسها و ا ستنباطات ش خصی و شم های هخنری بهره گرفته و نوآوریها داشته باشند، در صورتی ك هنرمندان حرفهای محض نمیتوانند از امور مزبور تكه در نوآوریها و ابداعات دخالت دارند، بهرهبرداری نمایند.