بورس
بورس اوراق بهادار، یك بازار متشكل و رسمی سرمایه است كه در آن خرید و فروش سهام شركت ها یا اوراق قرضه دولتی یا مؤسسات معتبر خصوصی، تحت ضوابط و قوانین و مقررات ویژهای انجام میشود مشخصه مهم بورس اوراق بهادار، حمایت قانون از صاحبان پساندازها و سرمایههای راكد و الزامات قانونی برای متقاضیان سرمایه است (دوانی، غلامحسین، سال 1384، ص 32) اندیشه برخوردار |
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 98 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 107 |
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در پی جنگ عراق با ایران، بورس اوراق بهادار تهران وارد دوره ركود فعالیت خود شد. ولی در سال 1368 و پس از پایان جنگ تحمیلی براساس اهداف نخستین برنامه پنج ساله كشور و سیاست دولت مبنی بر تجهیز و مشاركت بخش خصوصی در فعالیتهای تولیدی، دوران ركود بورس پایان یافت و حجم معاملات در آن افزایش چشمگیری پیدا كرد.
در حال حاضر و با گذشت 17 سال از دوره تجدید حیات بورس، بررسی این بازار و تشخیص به هنگام خرید یا فروش یك سهم همواره به عنوان مشكلی بزرگ برای كسانی كه در آن مشغول فعالیت هستند، مطرح بوده است. با این وجود سرمایهگذاران تلاش دارند كه تا حد ممكن پس اندازهای خود را در جایی سرمایهگذاری كنند كه بیشترین بازده را داشته باشد.
بازده سهام در دوره های متفاوت، متغیر است و روند ثابت و یكنواختی را به همراه ندارد. بنابراین نوسان و تغییرپذیری، جزء جداییناپذیر بازدهی سهام در طی زمان است. با توجه به تغییرپذیری و نوسان، بازده دوره های آینده نیز قابل اطمینان نیستند. عدم اطمینان نسبت به بازده های آتی سهام، سرمایهگذاری را با ریسك همراه می نماید. و سرمایهگذار همیشه به دنبال كاهش ریسك و افزایش اطمینان بازدهی است. (راعی، رضا و تلنگی، احمد، سال 1383، ص 118)
بنابراین سرمایه گذاران در صورتی تحمل ریسك را می پذیرند كه در قبال آن، ما به ازای عایدشان شود و این ما به ازاء چیزی نخواهد بود جز بازده بیشتر سرمایهگذاریها. بر این اساس، سرمایهگذاران در بورس اوراق بهادار، ریسك و بازده سرمایه گذاری را همزمان مورد توجه قرار می دهند. به همین دلیل شناخت پیوند بین ریسك و بازده در فرآیند تصمیمگیری سرمایه گذاران اهمیت ویژهای دارد.
نخستین نظریه در مورد ریسك و بازده سرمایهگذاریها در دهه 1950 توسط ماركوویتز[1] ارائه گردید. اساس و مبنای این نظریه میزان ریسك و بازدهی است كه دارندة مجموعه اوراق بهادار از آن بهرهمند میشود (ریموندپی نوو، سال 1384، ص 10). لیكن فرمولهای ارائه شده در این الگو به ویژه برای محاسبة ریسك سبد اوراق بهادار، در عمل بسیار پیچیده و وقتگیر بود. بطوریكه برای یك سرمایهگذار عادی امكان استفاده از آن غیر عملی بود. چندی بعد ویلیام شارپ[2] (1964) و جان لینت نر[3] (1965) الگوی دیگری را تحت عنوان الگوی قیمتگذاری دارایی سرمایهای[4] (CAPM) پایهگذاری كردند كه بسیار ساده و كاربردی بود و منجر به كسب جایزة نوبل توسط شارپ (1990) گردید.
پژوهش حاضر با استفاده از الگوی اخیر به بررسی پیوند بین ریسك سیستماتیك و بازده سهام عادی در صنعت دارویی بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. برای این امر ابتدا بازده سهام عادی محاسبه شده و سپس بازده بدره بازار بدست آورده میشود. در مرحلة بعدی كوواریانس (درجه همسویی) بین این دو مقدار به دست آمده، محاسبه و حاصل برواریانس بازده بدرة بازار تقسیم خواهد گردید تا ضریب بتا بدست آید. و در نهایت از راه استفاده از آماره های ضریب تعیین و ضریب همبستگی پیرسون به آزمون معناداری همبستگی بین متغیر ریسك سیستماتیك (ضریب ) و متغیر بازده سهام عادی پرداخته خواهد شد. با این امید كه دستاوردهای این پژوهش بتواند برای تصمیم گیرندگان و سرمایهگذاران و نیز در جهت پژوهشهای آتی مثمر ثمر واقع گردد.