فرم در معماری
در فضای كاربرد فناوری معماری از یك طرف پاسخگوی الگوهای فرهنگی خویش و از طرف دیگر مسئول الگوهای علم فناوری می باشد اما در اظهار و تبیین فرم، وی مجاز است كه مفاهیم و شخصیت خویش را بیان نماید تمام معماران دارای این استعداد ذاتی نیستند تا این امتیاز ویژه را به نحو احسن بكار گیرند مثل دیگر رشته های علمی و هنری، تعدادی از معماران، سبك نوینی را ابداع می |
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 17 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
فضا و توده
فضا را كه نقاش به عنوان ذات غیرمادی توصیه می نماید. پیكرتراش پرمی كند و معمار آن را بسط و توسعه می دهد، آفریننده محیطی است كه كاملاً انسانی و محدود بوده و درون محیط لایتناهی طبیعت است. هضم این مفهوم كه فضا می تواند خصیصه ای به جزء تهی باشد مشكل می نماید.
موقعی كه ما وارد ساختمان می شویم، با كف خانه، ستون ها، سقف و تمام چیزهایی مواجه می شویم كه می توانند مورد مطالعه واقع شوند و یا حتی لذت بخش شوند در حالی كه فضا در مفهوم قالبی خود امری تهی بوده و ما بدان در تفكر خود عادت كرده ایم و به معنی فقدان توده ای است كه هوا آن را پر كرده است.
اما تجارت فضایی كه بیانگر مطلبی باشند برای همه امری معمولی هستند اگر چه این تجارب همواره به صوت آگاهانه ادراك نمی شوند. ما در غار با سقف كوتاه و یا گردنه باریك احساس ایمنی نمی كنیم در حالی كه در بالای تپه ها احساس شادی و قدرت می كنیم و این احساسات واكنش روانی و حركتی است كه ناشی از سنجش پتانسیل ما برای حركت در مقابل فضایی است كه ما را احاطه كرده است و این گونه واكنش ها حتی ریشه در زبان ما دارند. (و ما صحبت از شرایط محدود كننده و تجارب ارتقاء دهنده می كنیم) معمار قادر است انواع نامحدودی از این نوع واكنش ها را احضار نماید زیرا وی محدوده های فوقانی، تحتانی و كلیه محیط اطراف ما را تحت كنترل خود دارد. وقتی كه ما پا به فضای خاص معمار می گذاریم این فضا را بر مبنای میزان و كیفیت پتانسیل خود جهت حركت اندازه گیری می كنیم. اولاً مفهوم نیروی پتانسیل (استعداد ذاتی) امری مهم می باشد زیرا انتظار میرود كه بدانیم كه به كدام سو باید حركت كنیم و این كار با نگاه به اطرف انجام میپذیرد. ثانیاً به خاطر این كه ما می توانیم حركاتی را متصور شویم كه توانایی انجام آن را نداریم. پس در قسمت وسیع سالن كلیسای جامع كه به سبك گوتیك می باشد دیوارهای مرتفع از نزدیك دو طرف ما را احاطه می نمایند و حركات احتمالی ما نیز مدود می گردد و به ما توصیه می كنند كه در طول فضای آزاد سالن به سوی محراب پیشروی نماییم یا اینكه فشردگی دیوارها ما را وادار می كند كه در طول فضای آزاد سالن به سوی گنبد و نور بالای سر خویش بنگریم و در آنجاست كه مفهوم فیزیكی رهایی را حس می نماییم با وجود آنكه به زمین محدود شده ایم. این نوع تجربه فضای سبك گوتیك را متعالی نام می گذاریم زیرا كه ما را مجبور می كند از جای خویش برخیزیم.